اندیشیدن
برای حرفزدن
و حرفزدن
برای اندیشیدن
برای نداشتن چیزی برای گفتن
برای نداشتن چیزی برای اندیشیدن
اندیشیدن
اندیشیدن و آنگاه حرفزدن
حرفزدن و آنگاه اندیشیدن
بخاطر بیاندیشهگی
بخاطر بیحرفی
اندیشیدن گفتهها
و گفتن اندیشهها
و عمل به اندیشهها
برای گفتنشان
برای نداشتن چیزی برای گفتن
برای نداشتن چیزی برای اندیشیدن
بخاطر زندگی
بخاطر ناتوانی مرگ
بخاطر تهیا
بخاطر دلواپسی
و نیز تنها بودن.
برای حرفزدن
و حرفزدن
برای اندیشیدن
برای نداشتن چیزی برای گفتن
برای نداشتن چیزی برای اندیشیدن
اندیشیدن
اندیشیدن و آنگاه حرفزدن
حرفزدن و آنگاه اندیشیدن
بخاطر بیاندیشهگی
بخاطر بیحرفی
اندیشیدن گفتهها
و گفتن اندیشهها
و عمل به اندیشهها
برای گفتنشان
برای نداشتن چیزی برای گفتن
برای نداشتن چیزی برای اندیشیدن
بخاطر زندگی
بخاطر ناتوانی مرگ
بخاطر تهیا
بخاطر دلواپسی
و نیز تنها بودن.