niki.unique
پسندها
222

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آسمان آمد و
    آهسته زیر گوش ماه
    چیزی گفت انگار

    ماه آمد و
    به کوچه‌ی کهن‌سال مُشیری
    چیزی گفت انگار
    کوچه
    کوچه‌ی بی‌گفت و بی‌گذر
    رو به روشن‌ترین پنجره چیزی گفت انگار
    چیزی، رازی، حرفی
    سخنی شاید
    سَربسته از چراغی
    شکسته‌ی هزار پاییز بی‌پایان
    چیزی، حرفی آشنا
    و چقدر زیباست دانستن این‌که قدر می‌نهند وجودت را و بودنت را
    روز زن بر همه مبارک

    اینجا فقر اپیدمی شده !
    حرف آزادی تراژدی شده ...
    اینجا امید انحصاری شده ...
    زن به جرم آزادی ، زندانی شده ...
    اینجا صحبت از سکولاریسم ، نامانوسِ ...
    مردِ قرنِ مدرنیته ، بی ناموسِ !
    اینجا حرف از عشق ، کج خیالیِ ....
    همه خواهر برادریم ، صیغه اجباریِ !!
    اینجا راننده تاکسی سیاسی میشه
    موهاتو بپوشون ... برادر، حشری میشه !!
    اینجا بدبختی اکتسابی شده
    می دونم این ترانه هم ، سیاسی شده !!
    دارم فکر می کنم همه چیز این مردم عاریتیست
    اگر چیزی را جمعی بگویند خوب است همه تاییدش می کنند
    بگویند بد است همه نکوهشش می نمایند
    حتی کتاب یا فیلم خاصی را دیدن و خواندن هم در این مملکت بستگی به مد دارد
    دین و مذهب و سلیقه و باور و هر آنچه هست و نیست ما
    بدون لحظه ای تامل و تفکر از دیگران وام گرفته می شود
    میخواهم یاغی باشم
    و بگویم من فیلم هندی و فیلمفارسی دوست دارم
    سیگار زر می کشم
    آهنگ جواد یساری گوش میدهم
    لباس جواد می پوشم
    عشقم آویزان شدن به میله ی ته اتوبوس خط واحدست
    بلند بلند می خندم
    در سینما تخمه می شکنم و سوت می زنم
    کفتر بازی بهترین سرگرمی من است
    و قیصر مردترین الگوی من در زندگی
    از باران و هوای ابری بیزارم
    و روزی ده بار سر حمایت از ضعیفه های کوچه کتک میخورم
    من لوتیم
    و آرزویم اینست که مثل فیلمهای فارسی زن بدکاره ای عاشقم شود و من از این منجلاب نجاتش دهم و بعد سفر به مشهدبچه دار شویم
    من یاغی ترین مرد زمینم
    و به این افتخار می کنم !
    خدایـــــــــــا :کم آورده ام ،
    صبری که داده بودی تمام شد ،
    ولی دردم همچنان باقیست !!!
    بدهکار قلبم شده ام ،
    میدانم شرمنده ام نمیکنی؛
    باز هم صبـــــــر میخواهم .!!!
    خفته بودم، خوابی در میانه روز. در خواب یافتم که خوابیده ام در خانه ای، خانه در ایران بود. خانه ای آشنا و کهنه. ناگاه با صدایی از خواب برخاستم. صدایی. از خواب برخاستم. خانه در تاریکی مطلق بود. تاریکی مطلق. تاریکی. بیدار که شدم کورمال کورمال راه به بیرون جستم، خانه را انگار می شناختم و نمی شناختم، هر کلیدی که فشار دادم چراغی روشن نشد، از پله هایی بلند که پاها لق زنان پائین می رفت به طبقه دوم رفتم. همه خانه کور، همه اتاق ها کور، نه با صدایم کسی پاسخ داد، نه تکان کلیدی نوری به خانه تاباند، باز پله هایی یافتم و به پائین رفتم. از دور صدای دوش حمامی را شنیدم و نوری که به زحمت از زیر درز دری ولو شده بود کف خانه. به سوی نور رفتم. تا به دری رسیدم. در زدم: " کسی اینجاست" صدای زنگداری از زیر در گفت: " همه رفته اند، هر چه صدایت کردند، بیدار نشدی." گفتم: " چراغ ها همه تاریک اند، برق کجاست؟" گفت: " برو، چراغی روشن نمی شود، زود برو." ترسیدم و گفتم: " تو که هستی؟" گفت: " وقتی صدایم را نمی شناسی، چه فایده که مرا ببینی؟ برو. یا برو یا بخواب"
    چه ربطی داشت!! بچه ای که واقعا خوشگلرو باید بگی خوشگل !!! حسودی نداره که !!!:surprised:
    جدا الان این قشنگه به نظرت؟ :D
    من عکس دخترمو نمیذارم هرکسی ببینه چون زود عاشقش میشن بعد من نمیدونم چکار کنم:D
    اصنم
    هم زشته هم کچله هم اخمویه هم شروره من دوسش ندارم:D
    خودم دختر دارم خیلی هم نازه کچلم نیست مهربونم هست :redface:
    اره دلم میاد اخه شروره:D
    این چه پسریه که داری؟ تازه من اصلا بوسش نکردم نامحرمه:redface:
    ایشالا هر جا هستی شاد و سلامت باشی گلم...بدونیم شادی رنج دوری رو تحمل میکنیم...
    :gol:
    ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
    گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !
    هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛
    کـــه دریـــده شـــده ایــــم
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/405482-اسم-های-عجیبی-که-تا-حالا-انتخاب-شده-در-ایران?p=5569283#post5569283
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا