شادی-

.A friend is one of the nicest things you can have, and one of the best things you can be
.A best friend is like a four leaf clover, hard to find and lucky to have

Be Friend, To Get A Friend

[IMG]

گاهى سکوت مى آموزد بودن همیشه در فریاد نیســت... سکوت یعنى باشى یـــا نباشى دوستت داشته باشند و دلــتنگت شوند… سکوت بی بهانه ترین صدای مهر است و من سکوت می کنم تا بگویم دوستت دارم و به یادت هستم ای دوست..

آهاااان........حالا شد...:smile:اینم تقدیم به شادی جون خودم:thumbsup2:

کافیه روی مشاهده گفتگوی من با خودتو کلیک کنی-بعد بری تو صفحه دوم.....

{ سلام میام زود میرم......
اخه کنکور دارم}
این عین پیام خودته.... درسته عزیزم؟؟؟؟؟؟؟

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/486868-نی-نی-نی-های-کوچولولو

سلام..خوبین؟؟؟کنکور چطور بود؟؟؟؟؟؟شیرین یا روباه؟؟؟

عکسهای بسیار زیبا با موضوع عشق

کاش خوابــــ ـــم بــودی

که گاهـــــــی می دیدمــــــت ...



(نگار الهــی)

مدیریت دعوت شدگان در مراسم عروسی با اکسل

قطره؛ دلش دريا مي خواست
خيلي وقت بود که به خدا خواسته اش رو گفته بود
هر بار خدا مي گفت : “از قطره تا دريا راهيست طولاني، راهي از رنج و عشق و صبوري، هر قطره را لياقت دريا نيست! “
قطره عبور کرد و گذشت
قطره پشت سر گذاشت
قطره ايستاد و منجمد شد
قطره روان شد و راه افتاد
قطره از دست داد و به آسمان رفت
و قطره؛ هر بار چيزي از رنج و عشق و صبوري آموخت
تا روزي که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دريا شدن!
خدا قطره را به دريا رساند
قطره طعم دريا را چشيد
طعم دريا شدن را
اما؛ روزي ديگر قطره به خدا گفت: از دريا بزرگ تر هم هست؟
خدا گفت : هست!
قطره گفت : پس من آن را مي خواهم
بزرگ ترين را، و بي نهايت را !
پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اينجا بي نهايت است!
و آدم عاشق بود، دنبال کلمه اي مي گشت تا عشق را درون آن بريزد
اما هيچ کلمه اي توان سنگيني عشق را نداشت
آدم همه ي عشقش را درون يک قطره ريخت
قطره از قلب عاشق عبور کرد!
و وقتي که قطره از چشم عاشق چکيد. خدا گفت :
“حالا تو بي نهايتي، زيرا که عکس من در اشــک عــاشق است! “

CUTE SHORT LOVELY THOUGHTS






?Girl : If I ask you to jump down, will you do it
Boy : yes I will
?Girl : Why
Boy : Because I know you will catch my hand and pull me up
?Girl : If I don’t then
.Boy : Then I will die with the belief that you tried your best but couldn’t save me

من په‌پووله‌ی خۆشه‌ویستیتی به‌ هارێكم بۆ سه‌یرانگای چاوانی تۆ هه‌نگاو ده‌نێــم
من بولبولی لانه‌وازه‌ی سه‌ردارێكـــــــــــم ووشه‌ی گر و هۆنراوه‌ت بۆ داده‌نێـــــــــم
من دار به‌روی گڕ گرتوی قه‌ت شاخێكـــم بۆ بوژانه‌‌وه‌م ده‌م له‌ كانی ئه‌شقت ده‌نێم

له مەیدانی وەفادا من وەکو مەجنون و فەرهادم
دڵێکی دەولەمەندم هەس ئەلێم ئوخەی که ئازادم
ئەگر چی بەزمی دڵداری له بۆ من سەخت و سەنگینه
بەڵام بۆ لەیلی دڵبەندم سەرا پا سۆز و فەریادم
له هەر چی دا شل و سس بم له رێی بەزمی دڵا سەختم
له بەر لەیلم هەموو عومرم بەتاڵی چێ ئەمن شادم...
نامو (سعید تکیه خوا)

آخرو عابت ازدواج....البته بلانسبت شما...

انگری برد انگری برد که میکنن اینه.....

نگاه کن تورو خدا.........جالب اینجاس خودشم داره حال میکنه....ادم ازین حرسش میگیره....

آدميزاد چيست؟...يك اميد كوچك ، يك واقعهء خوش،.. چه زود مي تواند از نو دست و دلش را به زندگی بخواند ،.. اما وقتی همه اش تو دهنی و نوميدیست، آدم احساس ميكند كه مثل تفاله شده ،لاشه ی مرداریست كه در لجن افتاده...

سلام........