دلم برای خودم تنگ میشود...

آرماندیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ کس نمی داند

برای نوشتن همین چند خط ساده

خودکار چه دردی کشیده است

…………………………………….

با چه زبانی به این جماعت بگویم

که آشنای هیچ کدامتان نیستم

که عاجزترین اعتراف زمینم

سری در آسمان دارم

و دعای خیری که هرگز

از دستانم بالاتر نرفت…
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام کودکي من
عروسکي شد
از جنس کاغذ ...
و من آن را با ترديد
به انتظار آويختم
در آن لحظه نابود
و امروز؛
در نقطه پيوند نگاه
و ابهام وجود
و از ميان همهمه عبور
من،
عروسک کاغذي ام را مي خوانم !
که تمام کودکي من
عروسکي شد
عروسکي کاغذي
در دستان باد
آويخته به انتظار
و من
آنرا با چشمهاي بسته
به تماشا نشسته ام ...!
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره من و آسمان و خیال تو
و حرفهای نا گفته
وقتی باشی یا نباشی و از دلم دور باشی
همان بهتر که حرفهایم مجال تولد نیابند
همان بهتر که سکوت بین ما بهانه ای باشد برای نرسیدن
نبودنت عاشقانه تر است !
نبودنت عاشقانه تر است !

 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
آه آه از دل من
که ازو نیست بجز خون چگر حاصل من
زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش
چه کنم با دل خویش؟

چه دل مسکینی!
که غمین می شود اندر غم هر غمگینی
هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه ی میش
چه کنم با دل خویش؟

گر در افتم با مار
نیست راضی دل من تا کشد از مار دمار
لیک راضی است که از او بخورم صدها نیش
چه کنم با دل خویش؟
...
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
خيلي وقته به دل تنگيهام سري نزدم شايد بخاطر اين باشه كه دل تاب تنهايي را ندارم و يا باور نميكنم تنهاييم را چرا كه هميشه يكي هست با من منزل به منزل



 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنجره ام را می بندم

این همه پنجره ی باز برای دنیا کافی ست ...

روزگاری اگر صدای خنده ام به آسمان رفت

تو انگار کن که مست شادی ام !

کاش اگر بغض هایم آب شدند

ترحم چشمانت را به خیسی چشمانم پیشکش نکنی !

از خلوت تنهایی ام سرمستم

و می دانم

همین حالا ...

دنیا به تنهایی من نیاز دارد ...!
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی میخوام حرف بزیم دنبال کسی مگردیم انقدر مگردیم تا پیدا کنیم اما گاهی وقتی پیدا نمیشه یه راه ساده تر هست باخودمون حرف بزنم برای خودمون شعر بخونم اون وقت دیگه تنها نیستم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از كهكشان دلسپردگی من خسته شدی كه تاب ماندن نیاوردی و بی خبر رفتی ؟[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]مهتاب كهكشان نیافتنی من ، آنقدر بی تاب دیدنت شده ام كه دلتنگی ام را به قاصدك سپردم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوی تو فرستادم. [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روزها و شبها به دنبالت آمدند و تو را ندیدند. قاصدك هم برنگشت.[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] شاید او هم شیفته نگاه مهربانت شده باشد.[/FONT]
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
از حوصله خالی می شوم ...

به تکرار می افتم !

جمله ها کوتاه می شوند

پنج شنبه، جمعه می شود

زود تر خوابم می آید ...

نوشتنم از حوصله خارج می شود

حوصله ام از وجودم خارج می شود ...

سر می رود !

حالا ...

من بی حوصله ام ...!

 

آرماندیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماندن

صبر کردن

برای کسی که دیگر نمی دانی

هست ...

نیست ...

کار بزرگی است

تو آدم بزرگی هستی ...
 

آرماندیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنوز گاهی میان آدمها گم می‌شوم
کوچه‌ها را بلد شدم
خیابان‌ها را بلد شدم
ماشین‌ها را، مغاز‌ه‌ها را
رنگ‌های چراغ قرمز را
جدول ضرب را حتی
دیگر در راه هیچ مدرسه‌ای گم نمی‌شوم
ولی هنوز گاهی میان آدمها گم می‌شوم
آدمها را بلد نیستم
!
 

آرماندیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم می‌‌سوزد‏
داریم تمام می‌شویم. در چند سالگی...‏

لعنتی‌ام می‌کنی
و من اصلاً دلم نمی‌خواهد.‏
اصلاً دلم نمی‌خواهد توی اتوبیوگرافی‌ام بنویسم
«من در ‏بیست‌سالگی، چهل‌و‌پنج‌ساله شدم.»
 

آرماندیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دستانم خطی نیست

نه خطی که طول عمرم را نشان دهد

نه خطی که آینده ام را بگوید

و نه خطی که مرا به کسی برساند

من تمام خطوط دنیا را در چشمانم پنهان کرده ام

تا از نگاه متعجب کف بین ها دلم خنک شود .
 

ikilo666

عضو جدید
حق با شماست
من هیچگاه پس از مرگم
جرئت نکرده ام که در آیینه بنگرم
و آنقدر مرده ام
که هیچ چیز مرگ مرا دیگر
ثابت نمی کند
.
.
.
 

saba90

عضو جدید
در انتهای هر سفر
در ايينه
دار و ندار خويش را مرور می کنم
اين خک تيره اين زيمن
پايوش پای خسته ام
اين سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرين سفر
در ايينه به حز دو بيکرانه کران
به جز زمين و آسمان
چيزی نمانده است
گم گشته ام
کجا
نديده ای مرا ؟
حسین پناهی

 

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تو را گم كرده ام امروز [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]و حا لا لحظه های من [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif] گرفتاری سكوتی سرد و سنگینند [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]و چشمانم [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif] كه تا دیروز به عشقت می درخشیدند [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif] نمی دانی چه غمگینند [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]چراغ روشن شب بود [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]برایم چشمهای تو [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نمی دانم چه خواهد شد [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]پر از دلشوره ام [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]بی تاب و دلگیرم [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]كجا ماندی كه من بی تو ، هزاران بار [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] در هر لحظه می میرم ...[/FONT]
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دل شب دعاي من، گريه بي صداي من، بانگ خدا خداي من
به خاطر تو بود و بس
پاکي لحظه هاي من، گريه هاي هاي من، گوهر اشکهاي من
به خاطر تو بود و بس
اين همه بي پناهيم، اين همه سر به راهيم، اين همه بي گناهيم
غصه به جان خريدنم، از همه کس بريدنم زخم زبون شنيدنم
به خاطر تو بود و بس
رو به خدا نشستنم، نذر و دخيل بستنم
سوز من و گداز من، اشک من و نياز من
به خاطر تو بود و بس
...
 
Similar threads

Similar threads

بالا