الا یا ایهاالساقی ادر کاسا وناولهاای شهنشاه بلند اختر خدا را همتی
تا ببوسم همچو گردون خاک ایوان شما
دلا تا کی در این کاخ مجازیشکوه ای نیست ز طوفان حوادث ما را
دل به دریازدگان، خنده به سیلاب زنند
یا رب اندر دل ان خسرو شیرین اندازکیم من، دردمندی، ناتوانی
اسیری، خسته ای، افسرده جانی
دلبر که جان فرسود ازو کام دلم نگشود ازوماهی ومرغ دوش زافغان من نخفت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب بر نکرد
من و مقام رضا بعد از این شکر رقیبياد باد آن كو ؛به قصد خون ما** عهد را بشكست و پيمان نيز هم
تا گنج غمت در دل دیوانه مقیمستدر خواب بدم مرا خردمندی گفت
کز خواب کسی را گل شادی نشکفت
تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق
هر دم آيد غمي از نو به مبارك بادم[/quote
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازمامشب از طبع در افشان، تهنی گوی توام
تهنیت گوی ترا طبع در افشان بادو هست
ببوی نافه کاخر سواران طره بگشایدتا نیابم آن چه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |