محمدرضا سنگری گفت: آن چه در ادبیات امروز ما رخ می‌دهد بحران نیست بلکه پدیده‌های ناگزیر حرکت یک جریان است

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
محمدرضا سنگری گفت: آن چه در ادبیات امروز ما رخ می‌دهد بحران نیست بلکه پدیده‌های ناگزیر حرکت یک جریان است



این دکترای زبان و ادبیات فارسی گفت: ادبیات هر ملتی وقتی تحولی را پشت سر می‌گذارد مثل کودکی است که سیری را طی می‌کند تا در سیر خود به کمال برسد. کودکی که در شکل‌گیری رفتارش بارها به زمین می‌خورد تا بلند شود و بعد راه رفتن بیاموزد، آیا این افتادن‌ها و برخواستن‌ها بحران است یا جزیی از روند شکل‌گیری رشد او است؟
سنگری ادامه داد: واقعیت این است که اگر نگاه، نگاه دقیق‌تری باشد و ما برخورد عاطفی و سیاسی با این مساله نداشته باشیم و نگاه‌مان فقط آسیب‌شناسانه نباشد، باید بگوییم که این‌ها جزیی از رفتارهای یک پدیده برای شکل‌گیری است. ادبیات ما در حال شکل‌گیری است. بخشی از شکل‌خود را پیدا کرده و ساختار آن در برخی از زمینة‌ها کاملا مشخص و روشن است ولی در برخی از زمینة‌ها در حال شکل‌گیری است و در این شکل‌گیری متاثر از چند عنصر است؛ هم متاثر از گذشته خود است، هم متاثر از فضای حال و هم متاثر از یک شرایط جهانی است که همه ما در حال حاضر در آن شرایط به سر می‌بریم.
او خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد هم چنان که در زمینه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دایم موج‌های جدید به وجود می‌آیند و آن‌ها فضا را دائما متلاطم می‌کند این تلاطم‌ها جزیی از ذات دریا است و هیچ کس موج دریا را بحران دریا نمی‌نامد. موج دریا جزو دریا است و هر کدام از این موج‌ها به ادبیات کمک می‌کند تا خود را پیدا کند و صورت محتوا و درونمایه آن شکل بگیرد.
این شاعر، با تاکید بر این که این موج‌ها را بحرانی برای ادبیات نمی‌داند، تصریح کرد: تکلیف ادبیات امروز ما در برخی از شاخه‌های خود مثل شعر که یک پدیده کاملا کلاسیک است تا حدی معلوم است و حتی اگر شعر ما تحت تاثیر بخشی از موج‌های شعری جهانی قرار گرفته باز هم این‌ها در درون شعر دیرپای ما هضم می‌شوند و در شعر ما را چندان دچار آشوب و آفت نمی‌کند. بعضی‌ها از پیدا شدن چند موج جدید در ادبیات می‌ترسند و فکر می‌کنند که شعر از دست رفت ولی نباید از این موج‌ها ترسید. بعضی از این‌ها یک تجربه شعری است.
سنگری در ادامه بیان کرد: نسل جوان ما در حال دریافت چیزهایی است که می‌خواهد از آن‌ها استفاده کند. هیچ اشکالی هم ندارد که اندکی به شعر گذشته تن بزند اما سرانجام به شعر سنتی ما فضاهای تازه‌ای بدهد. من باز این ها را بحران نمی‌دانم اما در بعضی از مقوله‌های ادبی مثل داستان و رمان که از جاهای دیگر وارد عرصه ادبیات ما شده‌اند اندک تنش‌هایی وجود دارند و این تنش‌ها هم به گمان من به ضرر ادبیات نیستند. من زخمی شدن هیچ کودکی را در افتادن و برخواستن بحران نمی‌دانم این‌ها لازمه روییدن کودک در آینده هستند.
او یادآور شد: برای تغییر دیدگاه‌های افرادی که به بحران در ادبیات اعتقاد دارند باید فرصت‌های نقد و تحلیل ادبیات امروز فراهم شود و رسانه‌های فراگیر به ویژه تلویزیون و رادیو باید چنین فرصت‌هایی را فراهم کنند و از صاحب نظرانی که در حوزه ادبیات هم کارهای نظری کرده و هم اثر خلق کرده‌اند و در حوزه ادبیات سلوک عملی داشتة‌اند نظر سنجی شود. وضعیت ادبیات باید درست ترسیم شود. تهدیدها و آفت‌ها شناخته شود و راهی که باید به سمت آینده طی شود، مشخص شود.
وی اظهار کرد: نکته دومی که می‌توان در این زمینه به آن اشاره کرد ایجاد محافل نقد است. ما متاسفانه در جامعه فضای نقد کم داریم. ما باید موقعیت‌هایی را فراهم آوریم که نقد جای خود را در جامعه پیدا کند. به گمان من مطبوعات ما می‌توانند یک صفحه اختصاصی برای نقد دایمی ادبیات داشته باشند. اگر این اتفاق بیفتد، نویسنده و شاعری که اثرش مورد نقد قرار می‌گیرد می‌تواند به ضعف‌های کار خود پی ببرد و این باعث می‌شود که خود را بیاید و راه خود را تصحیح کند.
ایسنا
 

*Essi*

اخراجی موقت
ای کاش یک آمارگیری درباره تعداد فحش ها و توهین ها در کشورهای مختلف صورت میگرفت.

من فکر کنم ایران در صدر قرار بگیرد با کمال تاسف.

یکبار با دوستانمان تعداد فحشهایی را که در آنها فقط کلمه سگ آمده را شمردیم،از 40 فراتر

رفت!!!!

چرا اینقدر ایرانیها بی تربیت و کم طاقت و عصبانی شده اند و راحت به هم توهین میکنند؟؟؟
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوشته هاي بزرگان ادبي ا كه يك نويسنده غربي حتما تسلط خوبي بر آنها دارد. آثار نويسندگان بزرگ قرون گذشته هميشه دستمايه كار نويسندگان بعدي بوده است و به صورت يك منبع دست اول براي نويسندگان ديگر در آمده اند. شخصيت ها ، كلمات و موقعيت ها در نوشته هاي بزرگاني چون اسپنسر، شكسپير، مارلو، ميلتون و . . . در ادبيات غرب و بخصوص در انگلستان هميشه الهام بخش نويسندگان بعدي بوده است.




در واقع آنچه به ادبيات اروپا و غرب رنگ وبوي خاص داده است استفاده از اين سه منبع به عنوان پايه هاي هويت ادبي است. اين پايه ها هيچگاه متزلزل نشدند و همچنان نقش محكم خود را به عنوان پشتيبان و تكيه گاه ادبيات غرب ايفا مي كنند. اهتمام نويسندگان و شاعران و در مجموع علاقه مندان به ادبيات در غرب به خواندن و دانستن اين آثار و استفاده مكرر از آنها در اشعار و داستان هاي بلند و كوتاه، خواننده حتي از نوع شرقي اش را وا مي دارد تا براي فهم يك نوشته ادبي، آشنايي با اين منابع بدست آورد.





آنچه در ادبيات قرون گذشته ما رخ داده نيز دقيقا بر همين منوال بوده است. خلق آثار ارزشمند و بزرگي مثل شاهنامه، گلستان و بوستان، مثنوي و يا اشعار حافظ همگي بر پايه تسلط بر كتب مذهبي بوده است و بخصوص در شاهنامه اسطوره ها نقش اساسي بازي مي كنند.



اما اشكال كار در اينجا است كه آيا امروز يك نويسنده و رمان نويس بر خودش فرض مي داند كه حتما تمامي اين اثار را مطالعه كند؟ قرآن، نهج البلاغه و روايات مذهبي ما در كدام رده مطالعاتي براي يك رمان نويس ايراني قرار دارند؟ در داستان هاي ايراني چقدر مي توانيد رد پاي شاهنامه را با آنهمه اسطوره و نكته هاي عميق و پتانسيل براي انتقال مطلب و فكر پيدا كنيد؟
شايد كم خواني من اشكال كار باشد اما من اولين بار حضور قرآن و استفاده ادبي از آن را در "ارميا"ي رضا امير خاني ديدم و بعد در بقيه آثار و حتي مقالاتش اين حضور پررنگ ديده شد. و به خوبي مي توان تفاوتي را بين نوشته هاي او و ديگران احساس كرد. عمق و پشتوانه فكري داشتن و هويت شرقي و اسلامي در عين مدرن بودن مشخصه رمان هاي امير خاني است.
هيچ نمي شود اين گذشته و اين ادبيات غني را كنار گذاشت و صرف مدرن بودن و نوشتن از امروز آنها را ناديده گرفت. غني شدن و مقبول واقع شدن ادبيات امروز ما حتي نزد خودمان و جهاني شدن اش اول بستگي به هويت داشتن ادبيات ايراني دارد. تقويت پايه هاي ادبي و ارزش گذاري آنها نه با مجسمه سازي و همايش بوجود مي آيد و نه با دعوا بر سر مصادره شخصيت هاي ادبي بين كشورها. ما، خود ما، چقدر به حضور آنها در ادبيات امروزمان بها مي دهيم؟
 

nima_tavana

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش یک آمارگیری درباره تعداد فحش ها و توهین ها در کشورهای مختلف صورت میگرفت.

من فکر کنم ایران در صدر قرار بگیرد با کمال تاسف.

یکبار با دوستانمان تعداد فحشهایی را که در آنها فقط کلمه سگ آمده را شمردیم،از 40 فراتر

رفت!!!!

چرا اینقدر ایرانیها بی تربیت و کم طاقت و عصبانی شده اند و راحت به هم توهین میکنند؟؟؟
کاملا برعکس این حرف شما
اگه یه فیلم امریکایی ببینی متوجه میشی که اونا از ما خیلی بدتر هستن و همش تو فیلماشون فاک و...نگم بهتره
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک نويسنده گفت: هم اکنون کشورمان در حوزه ادبيات نوجوان و ادبيات خلاق، بسيار فقير است به طوري که رمان نوجوان رو به ابتذال بوده و عمر زيادي از آن باقي نمانده است.
مهدي کاموس در گفت وگو با فارس «توانا» در خصوص وجه تمايز ادبيات کودک و نوجوان با ادبيات بزرگسالان، اظهار داشت: بحث ادبيات کودکان و نوجوانان و تفاوت هاي بين آن، يکي از مسائلي است که اخيرا از آن غفلت شده است.
وي با بيان اينکه تاکنون مسئله ادبيات کودک و نوجوان در کشورمان مغفول مانده است، اضافه کرد: معمولا ادبيات کودک و نوجوان در نظرسنجي ها، پژوهش ها، سياستگذاري ها و آمار و ارقام باهم خلط مي شوند و نتيجه آن چنين مي شود که وقتي بحثي در مورد ادبيات کودک و نوجوان مي کنيم، انگار از يک نوع ادبيات صحبت مي کنيم در صورتي که ادبيات کودک با ادبيات نوجوان متفاوت است. کاموس ادامه داد: نوع ادبيات و نوع نگارش کتاب هاي خردسالان و دانش آموزان دوره پيش دبستان با نوع ادبيات کودکان، نوجوانان و بزرگسالان متفاوت است. نويسنده کتاب «نخل بهشتي» بيان کرد: يک نويسنده در نگارش کتاب هاي خود نمي تواند براي تمامي گروه هاي سني يک نوع مطلب بنويسد، زيرا نوشتن براي دانش آموزان دوره پيش دبستان با نوشتن براي گروه سني نوجوان بسيار متفاوت است.
 

*Essi*

اخراجی موقت
کاملا برعکس این حرف شما
اگه یه فیلم امریکایی ببینی متوجه میشی که اونا از ما خیلی بدتر هستن و همش تو فیلماشون فاک و...نگم بهتره

شما بگرد ببینم چندتا کلمه فحش در آمریکا پیدا میکنی؟؟؟

تو فیلم هایشان و در بین خودشان نهایت یک فاک دارند و چندتا فحش دیگر....

ببینیم یک هزارم تعداد فحش های ایرانی ها میشه یا نه.

بحث تعداد کلمات فحش ها و ناسزاها در زبان یک ملت است.
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاملا برعکس این حرف شما
اگه یه فیلم امریکایی ببینی متوجه میشی که اونا از ما خیلی بدتر هستن و همش تو فیلماشون فاک و...نگم بهتره

ما که نباید ادبیاتمونو با آمریکایی ها مقایسه کنیم ..نسبت به پیشینه تاریخی مون زبان شیرین پارسی کم کم داره از بین می ره...
 

nima_tavana

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما بگرد ببینم چندتا کلمه فحش در آمریکا پیدا میکنی؟؟؟

تو فیلم هایشان و در بین خودشان نهایت یک فاک دارند و چندتا فحش دیگر....

ببینیم یک هزارم تعداد فحش های ایرانی ها میشه یا نه.

بحث تعداد کلمات فحش ها و ناسزاها در زبان یک ملت است.
این که تعداد فحش ها زیاد باشه یا کم اصلا مهم نیست چون اونا عقبه ای اصلا ندارند بکار بردن تو جامعه و تو خانواده مهم هست و فکر میکنم تو تماتم خانواده هایه ایرانی از این کار به بدی یاد میشه ولی اونا تو خانواده هاشون یه چیز خوبه. و از زمانهایه قبل بصورت حتی کتاب هم در امده نمونه اگه اشتباه ننوشته باشم هزلیات سعدی باشه که فقط مختص فحش و از این جور حرفا هست، چندین صفحه بوده که البته بعداز انقلاب چاپش تو ایران ممنوع شد.
 
آخرین ویرایش:

*Essi*

اخراجی موقت
این که تعداد فحش ها زیاد باشه یا کم اصلا مهم نیست ، بکار بردن تو جامعه و تو خانواده مهم هست و فکر میکنم تو تماتم خانواده هایه ایرانی از این کار به بدی یاد میشه ولی اونا تو خانواده هاشون یه چیز خوبه. و از زمانهایه قبل بصورت حتی کتاب هم در امده نمونه اگه اشتباه ننوشته باشم هزلیات سعدی باشه که فقط مختص فحش و از این جور حرفا هست، چندین صفحه بوده که البته بعداز انقلاب چاپش تو ایران ممنوع شد.

بنده اکثر کتاب های سعدی را حفظم،ربطی به موضوع بحث ما نداشت،ایرانیها به برکت نظام شما،روز یه روز دارند فحاش تر میشوند،مگر اینکه شما در خیابان و جامعه نروید.

امروز انواع و اقسام بدترین نوع فحشها در مدارس و از زبان کودکان هم شنیده میشود !!!!

مملکتی که مسئولینش فحاشی کنند،از عوامش، انتظاری بیشتر نیست.
 
بالا