خسته نباشی پدر

rahele_s68

عضو جدید
پدر خسته از سر کار به خانه برگشت.

پسر از پدر پرسید پدر میتوانم بپرسم ساعتی چند دلار حقوق میگیری . پدر با بی حوصلگی گفت به تو ربطی ندارد.

پس از اندک زمانی پسر بار دیگر این سوال را از پدر پرسید و پدر با عصبانت پسر کوچکش را دعوا کرد ولی پسر باز با خواهش از پدرش خواست تا بداند دستمزد پدرش ساعتی چند است و پدر ناگزید پاسخ داد ساعتی ۲۰ دلار.

پسر از پدر پرسید می توانی ۱۰ دلار به من بدهی نیاز دارم. و پدر شاکی از اینکه تمام پافشاری های پسر از سوالش فقط برای گرفتن پول بود... با فریاد به پسرش گفت بر و به اطاقت تا دیگر نبینمت.

پسر با حالی دگرگون راهی اطاقش شد .

پس از مدت زمانی پدر از کارش پشیمان شد و برای دلجویی از پسرش راهی اطاق پسر شد . درب اطاق را که باز کرد دید پسرش دستپاچه مشغول جمع کردن پولش است.

پدر با خشم از پسر پرسید. این پول ها چیست؟

پسر گفت پول های توجیبیم است.

پدر سوال کرد چقدر است؟ پسر جواب ۱۰ دلار .

و پدر متعجت از پسر پرسید ! تو که خودت ۱۰ دلار داشتی برای چه ۱۰ دلار دیگر از من میخواستی؟

پسر در پاسخ به پدرش گفت.


برای آنکه ۱۰ دلار کم دارم تا بشود ۲۰ دلار و به تو بدهم تا فردا یک ساعت زودتر به خانه بیایی ....
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پدر خسته از سر کار به خانه برگشت.

پسر از پدر پرسید پدر میتوانم بپرسم ساعتی چند دلار حقوق میگیری . پدر با بی حوصلگی گفت به تو ربطی ندارد.

پس از اندک زمانی پسر بار دیگر این سوال را از پدر پرسید و پدر با عصبانت پسر کوچکش را دعوا کرد ولی پسر باز با خواهش از پدرش خواست تا بداند دستمزد پدرش ساعتی چند است و پدر ناگزید پاسخ داد ساعتی ۲۰ دلار.

پسر از پدر پرسید می توانی ۱۰ دلار به من بدهی نیاز دارم. و پدر شاکی از اینکه تمام پافشاری های پسر از سوالش فقط برای گرفتن پول بود... با فریاد به پسرش گفت بر و به اطاقت تا دیگر نبینمت.

پسر با حالی دگرگون راهی اطاقش شد .

پس از مدت زمانی پدر از کارش پشیمان شد و برای دلجویی از پسرش راهی اطاق پسر شد . درب اطاق را که باز کرد دید پسرش دستپاچه مشغول جمع کردن پولش است.

پدر با خشم از پسر پرسید. این پول ها چیست؟

پسر گفت پول های توجیبیم است.

پدر سوال کرد چقدر است؟ پسر جواب ۱۰ دلار .

و پدر متعجت از پسر پرسید ! تو که خودت ۱۰ دلار داشتی برای چه ۱۰ دلار دیگر از من میخواستی؟

پسر در پاسخ به پدرش گفت.


برای آنکه ۱۰ دلار کم دارم تا بشود ۲۰ دلار و به تو بدهم تا فردا یک ساعت زودتر به خانه بیایی ....


گریم گرفت ایکاش بابام بود:crying2::crying2:
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
محشر بود

اونم من که زود تحت تاثیر قرار میگیرم و چشام پر اشک شد.


خداییش قدر باباهامون رو بدونیم،حتی اگه میلیاردر نباشه وجود خودش دنیاس :gol:
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
محشر بود

اونم من که زود تحت تاثیر قرار میگیرم و چشام پر اشک شد.


خداییش قدر باباهامون رو بدونیم،حتی اگه میلیاردر نباشه وجود خودش دنیاس :gol:

خدا حفظش کنه برات وقتی میرن میفهمی چه جواهرین:crying2::crying2:
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا حفظش کنه برات وقتی میرن میفهمی چه جواهرین:crying2::crying2:

زنده باشی گلم.

همین الان هم وقتی به نبودشون فکر میکنم با تمام وجود حس میکنم و اشکم در میاد.

خیلی تلخه که آخر قراره یه روز بمیرن.

خیلی دردناکه که خودمون آخر یه روز میمیریم.

نمیدونم چقدر سخته اما خدا خودش کمکمون کنه.:(
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زنده باشی گلم.

همین الان هم وقتی به نبودشون فکر میکنم با تمام وجود حس میکنم و اشکم در میاد.

خیلی تلخه که آخر قراره یه روز بمیرن.

خیلی دردناکه که خودمون آخر یه روز میمیریم.

نمیدونم چقدر سخته اما خدا خودش کمکمون کنه.:(


خیلی خیلی سخته اگه اشک امون میداد مینوشتم ولی افسوس
ببخشید من نمیتونم ادامه بدم
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی خیلی سخته اگه اشک امون میداد مینوشتم ولی افسوس
ببخشید من نمیتونم ادامه بدم


حالا باور بکنم یا که باور نکنم دردی درمون نمیشه کاری آسون نمیشه کوه غصه روی قلبم دیگه ویرون نمیشه:gol:

ببخش اگه ناراحتت کردم :gol:

فقط اینو بدون زندگی باید کرد چون یادشون و خاطرشون هست :gol:

من خیلی از نزدیکترین عزیزامو از دست دادم.بیشترشونم تو تصادف.نه هیچوقت فراموششون میکنم نه خاطرشون از ذهنم میره.هر وقت میرم سر خاک تنها خواهر کوچیکم درجا از دور بغض تمام وجودم رو فرا میگیره و وقتی میرسم سر قبرش هق هق میزنم و اشکام جاری میشه.
پسر داییم که همبازیم بود.
داییم که جوون بود و دو هفته دیگه عروسیش.
داداشم که هیچ گناهی جز پاک بودن نداشت.
عمه ی جوونم که جون برامون میذاشت.
مادربزرگم که مهربونیهاش از خاطرم نمیره.
اینا همشون مظلوم بودن و . . . . . :cry:

خیلی دلم میخواد کامل تعریف کنم اما حیف که شقایق درد من یکی دوتا نیس . . . :(

اما بازم میگم خدایا شکرت چون از من بدتر هم تو دنیا وجود داره :gol:
 

mohammadreza_سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا باور بکنم یا که باور نکنم دردی درمون نمیشه کاری آسون نمیشه کوه غصه روی قلبم دیگه ویرون نمیشه:gol:

ببخش اگه ناراحتت کردم :gol:

فقط اینو بدون زندگی باید کرد چون یادشون و خاطرشون هست :gol:

من خیلی از نزدیکترین عزیزامو از دست دادم.بیشترشونم تو تصادف.نه هیچوقت فراموششون میکنم نه خاطرشون از ذهنم میره.هر وقت میرم سر خاک تنها خواهر کوچیکم درجا از دور بغض تمام وجودم رو فرا میگیره و وقتی میرسم سر قبرش هق هق میزنم و اشکام جاری میشه.
پسر داییم که همبازیم بود.
داییم که جوون بود و دو هفته دیگه عروسیش.
داداشم که هیچ گناهی جز پاک بودن نداشت.
عمه ی جوونم که جون برامون میذاشت.
مادربزرگم که مهربونیهاش از خاطرم نمیره.
اینا همشون مظلوم بودن و . . . . . :cry:

خیلی دلم میخواد کامل تعریف کنم اما حیف که شقایق درد من یکی دوتا نیس . . . :(

اما بازم میگم خدایا شکرت چون از من بدتر هم تو دنیا وجود داره :gol:
:surprised::w04:
 

samira sadat

عضو جدید
نه تو مي ماني ،نه اندوه و نه هيچ يك از مردم اين آبادي به حباب نگران لب يك رود قسم
وبه كوتاهي آن لحظه ي شادي كه گذشت غصه هم خواهد رفت آنچناني كه فقط خاطره اي خواهد ماند.. لحظه ها عريانند به تن لحظه ي خود جامه ي اندوه مپوشان هرگز
تو به آيينه نه،آيينه به توخيره شده است تو اگر خنده كني،او به تو خواهد خنديد و اگر بغض كني...

آه از آيـيـــــــــنه ي دنيا كه چه ها خواهد كرد.. گنجه ي ديروزت، پرشد از حسرت و اندوه و چه حيف...
بسته هاي فردا،همه اي كاش،اي كاش ظرف اين لحظه وليكن خاليست ساحت سينه براي چه كسي خواهد بود؟غم كه از راه رسيد،در اين سينه بر او باز مكن تا خدا يك رگ گردن باقيست تا خدا هست به غم وعده ي اين خانه مده:w16:
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه تو مي ماني ،نه اندوه و نه هيچ يك از مردم اين آبادي به حباب نگران لب يك رود قسم
وبه كوتاهي آن لحظه ي شادي كه گذشت غصه هم خواهد رفت آنچناني كه فقط خاطره اي خواهد ماند.. لحظه ها عريانند به تن لحظه ي خود جامه ي اندوه مپوشان هرگز
تو به آيينه نه،آيينه به توخيره شده است تو اگر خنده كني،او به تو خواهد خنديد و اگر بغض كني...
آه از آيـيـــــــــنه ي دنيا كه چه ها خواهد كرد.. گنجه ي ديروزت، پرشد از حسرت و اندوه و چه حيف...
بسته هاي فردا،همه اي كاش،اي كاش ظرف اين لحظه وليكن خاليست ساحت سينه براي چه كسي خواهد بود؟غم كه از راه رسيد،در اين سينه بر او باز مكن تا خدا يك رگ گردن باقيست تا خدا هست به غم وعده ي اين خانه مده:w16:

آن خدایی که بزرگش خواندی بخدا مثل تو تنهاست بخند :gol:
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا باور بکنم یا که باور نکنم دردی درمون نمیشه کاری آسون نمیشه کوه غصه روی قلبم دیگه ویرون نمیشه:gol:

ببخش اگه ناراحتت کردم :gol:

فقط اینو بدون زندگی باید کرد چون یادشون و خاطرشون هست :gol:

من خیلی از نزدیکترین عزیزامو از دست دادم.بیشترشونم تو تصادف.نه هیچوقت فراموششون میکنم نه خاطرشون از ذهنم میره.هر وقت میرم سر خاک تنها خواهر کوچیکم درجا از دور بغض تمام وجودم رو فرا میگیره و وقتی میرسم سر قبرش هق هق میزنم و اشکام جاری میشه.
پسر داییم که همبازیم بود.
داییم که جوون بود و دو هفته دیگه عروسیش.
داداشم که هیچ گناهی جز پاک بودن نداشت.
عمه ی جوونم که جون برامون میذاشت.
مادربزرگم که مهربونیهاش از خاطرم نمیره.
اینا همشون مظلوم بودن و . . . . . :cry:

خیلی دلم میخواد کامل تعریف کنم اما حیف که شقایق درد من یکی دوتا نیس . . . :(

اما بازم میگم خدایا شکرت چون از من بدتر هم تو دنیا وجود داره :gol:

پس تو حس من و درک میکنی:crying2:
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس تو حس من و درک میکنی:crying2:


دردشو نکشیدم ولی بیگانه با درد نیستم و میتونم 70 درصدشو لااقل حس کنم و درک کنم :gol:

آدمی که گریش نگیره یه چای کارش عیب داره..گریه خیلی قشنگه و آدم باید گریه کنه :gol:

الان دارم یه آهنگ گوش میدم که تقدیمش میکنم به تو بخاطر اشکهایی که ریختی :gol:


تو و این خونه رو باهم میخوام
تو نباشی دل من میگیره
اینو از چشمای تو میخونم
بی من این خونه برات دلگیره
من با داشتن تو آروم میشم
زیر سقف خونه وقتی هستی
با تو خوشبختی من تکمیله
توی این حال خوشم همدستی
شب این خونه پر از احساسه
دل من به داشتنت مینازه
اگه تو باشی کنارم دستام
دست خالی خونه رو میسازه :gol:


این اهنگ خیلی به دلم میشینه.الانم که داشتم گوش میدادم و مینوشتم باز اشک تو چشام جمع شد.من آدمی نیستم که راحت سر هر چیزی اشکم در بیاد و خیلی گریه کنم.اما وقتی تو تنهایی خودم هستم و دلم میگیره و یاد عزیزام میفتم اشکم راحت در میاد.

این اهنگ هم یه بار تو برنامه خونه فیروزه ایی شنیدم و وقتی مجریش ژیلا صادقی تو هوای سرد دستاش رو بهم گره زد و سرش رو به نشانی احساسی بودن کج گرفت و با یه فیگور زیبا وایساد و با یه حس زیبا گفت بریم تیتراز زیبای برنامه رو ببینیم واقعا وقتی شنیدم گُر گرفتم و برنامه هم تو طبیعت زیبا بود دیگه بیشتر حال داد :gol:
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دردشو نکشیدم ولی بیگانه با درد نیستم و میتونم 70 درصدشو لااقل حس کنم و درک کنم :gol:

آدمی که گریش نگیره یه چای کارش عیب داره..گریه خیلی قشنگه و آدم باید گریه کنه :gol:

الان دارم یه آهنگ گوش میدم که تقدیمش میکنم به تو بخاطر اشکهایی که ریختی :gol:


تو و این خونه رو باهم میخوام
تو نباشی دل من میگیره
اینو از چشمای تو میخونم
بی من این خونه برات دلگیره
من با داشتن تو آروم میشم
زیر سقف خونه وقتی هستی
با تو خوشبختی من تکمیله
توی این حال خوشم همدستی
شب این خونه پر از احساسه
دل من به داشتنت مینازه
اگه تو باشی کنارم دستام
دست خالی خونه رو میسازه :gol:


این اهنگ خیلی به دلم میشینه.الانم که داشتم گوش میدادم و مینوشتم باز اشک تو چشام جمع شد.من آدمی نیستم که راحت سر هر چیزی اشکم در بیاد و خیلی گریه کنم.اما وقتی تو تنهایی خودم هستم و دلم میگیره و یاد عزیزام میفتم اشکم راحت در میاد.

این اهنگ هم یه بار تو برنامه خونه فیروزه ایی شنیدم و وقتی مجریش ژیلا صادقی تو هوای سرد دستاش رو بهم گره زد و سرش رو به نشانی احساسی بودن کج گرفت و با یه فیگور زیبا وایساد و با یه حس زیبا گفت بریم تیتراز زیبای برنامه رو ببینیم واقعا وقتی شنیدم گُر گرفتم و برنامه هم تو طبیعت زیبا بود دیگه بیشتر حال داد :gol:

ممنون لطف کردی عزیزم:w30::w30::w30:
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستیِ من
آن زمانی که تو را سایه ی پروانه نبود
من جدا از تو نبودم بخدا در همه حال
قبله گاه دل من جز تو در این خانه نبود :gol:
 

Similar threads

بالا