از تو چه پنهان، این روزها زیادی منگ میزنم
با بیداری قهرم، کل آرزوها را با سنگ میزنم
خود درگیریام مدرن است، به کابوسها زنگ میزنم
مزمن شده است دیگر، خواب را اجباری رنگ میزنم
ببین من مردنی را، با خیال چاقت الاکلنگ میزنم
زورم به او نمیرسد، به مغز بیکسم اردنگ میزنم
با خون پاشیده روی کاغذ،...