نفس می کشم نبودنت رانیستیهوای بوی تنت را کرده اممی دانیپیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد استتو نیستیآسمان بی معنیستحتی آسمان پر ستارهو بارانمثل قطره های عذاب روی سرم می ریزدتو نیستیو من چتر می خواهم ...هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...خودم را به هزار راه...