بچه ها زنگیدم آژانس تا چند دقیقه دیگه جلوی دره باید برم دیگه سمت خدا
بچه ها این حرفهای آخر منو با اشکای یه گلادیاتور واقعی به یاد بیارید
دلم واسه همتون تنگ میشه به خدا
از اونایی که امشب بدرقه ام کردن ممنونم
اونایی هم که ندیدم سلام پر از مهر منو بهشون برسونید
دوست دارم این آخریا فقط یه خدانگهدار...
سهیلا خانوم با عرض معذرت دیگه نمیام
واسه همینه جیلیز بیلیز میزنم همه بچه ها رو ببینم و برم
به آسمان نگاه کن ، هر جا که باشی مهتاب نگاهمان را به هم گره خواهد زد.
سلام جناب سرهنگ
ممنونم که اومدی
دارم میرم خودمو پیدا کنم سرهنگ...
دیگه گلادیاتور نیستم، سرهنگ هم نیستم، یه سرباز ساده توی لشگر انبوهش هم نیستم
اگه بخوام به موقع برسم تا ده ونیم وقت دارم
خدا کنه تا اون موقع بقیه بچه ها هم بیان واسه آخرین بار پستاشونو ببینم
به جون مادرم تموم پستهامو دارم با گریه...
ممنونم که اومدی بدرقه و مرسی بابت حرفای از ته دلت
اما یه وقتایی بعضی چیزا دست خود آدم نیست. اصلا وضعیت خوبی برای توضیح اینکه چه اتفاقی افتاده ندارم
بعضی دوستام قضیه رو میدونن
دعا میکنم شما هم دوستای خوبی اینجا پیدا کنی
ممنونم خانوم
اسم دو تا مریما هنوز هم واسم عزیزه... هر چند کاری باهام کرد که...
فقط از دو تا مریما خداحافظی کن
فکر کنم شهرام هم ازم ناراحت شد. انشالله کارش ردیف بشه و مشکلی توی زندگیش نداشته باشه
سپیده خانوم گفتم که دخترای اینجا مثل آبجی خودم هستن و پسرا هم داداشامند
شماها نبودید و دل بهم نداده بودین که خیلی قبلتر یه کاری دست خودم داده بودم...
امیدوارم به همه آرزوهاتون برسید
سلام مامان بزرگ به خدا وقتی دیدم اومدی دوباره بغضم ترکید
دلم واست تنگ میشه
نمیدونم چرا دو تا مریما نیومدن... هنوز نتونستم باهاشون خداحافظی کنم... از طرف من ازشون خداحافظی کن
خدا کنه تا وقت دارم و اینجام بتونم همه دوستان رو واسه آخرین بار زیارت کنم
اگر روزی تو را مییافتم در ناکجاهایتسرم را با دو دستم مینهادم پیش پاهایتپر از تقویمهای کهنه کردم خانه خود رابه امیدی که اینک ناامیدم از تماشایتتو با من بودی از آغاز، یعنی خواب میرفتمتکان میداد اگر گهوارهام را موج رؤیایتاگرچه عاشقم اما تو ای آیینه باور کننمیفهمم دلیل وعده امروز و فردایتتو...
بچه ها تو رو خدا ببخشید امروزتون رو خراب کردم
خیلی راحت میتونستم بدون خداحافظی ول کنم برم اما خواستم پشت سرم نگید بی معرفت بود رفت و دیگه نیومد
به خدا اگه میدونستم فضای امشب اینطوری میشه همون راه اولو انتخاب میکردم
دوست داشتم امشب بیشتر پیشتون میموندم اما امشب یازده و نیم باید برم ببینم از اول...