bobat

الهی به نام تو
تقدیم به یکی از شاهکارهای خلقت و یک الهه ی بی نظیر ، مرواریدی به نام : زن
لطفا زود قضاوت نکنید و تا آخر کلام توجه کنید.قول میدهم جز به صداقت و سادگی حرف بر زبان نیاورم. من پسری هستم 25 ساله، آنایوردوم آذربایجان ، دانشجوی دوره کارشناسی ارشد. قصد ادامه تحصیل در مقاطع عالیه را داشته و مایل هستم به لطف خدا در سال های آتی در دانشگاه مشغول به کار شوم چون با علم احساس لذت میکنم و نمیتوانم مسیر دیگری را بر گزینم. این هدف شاید حداقل به 8 سال زمان نیاز داشته باشد. معمولا اگر توجه کرده باشید اکثر اساتید دانشگاهی در اغلب موارد دیر ازدواج می کنند چون مسیر علمی در کوتاه مدت ثمره نمی دهد. منتهی بنده هم خدا را می خواهم و هم خرما را! از طرفی نمیتوانم از علم دل کنده و مشغول به کار شوم و شرایط را برای ازدواج فراهم کنم ، از طرف دیگر نیز نمیتوانم به خود بقبولانم که تا حدود 32 سالگی مجرد بمانم چون از نظر دینی بنده در این قضیه احساس اشکال میکنم و معتقدم انسان باید به موقع ازدواج کند وگرنه به خودش آسیب می زند.
روحیات و خلقیات من کمی شبیه به افراد روحانی است و تصمیم به ازدواج آسان دارم ، به این معنی که من دارم زندگی میکنم و دختر خانم مورد نظر نیز دارند زندگی میکنند ، خرج زندگی من که بسیار ناچیز است بر عهده پدرم بوده و خرج زندگی و خوراک و پوشاک بانوی مورد نظر نیز بر عهده پدرشان است ، حال به همین صورت ، ازدواج به معنای زوج شدن دو شخص هست ، یعنی آنچه فراتر از این باشد اضافات است. پس می شود تا اتمام تحصیل زوجین ، دقیقا به همان صورتی که در خانه پدری زندگی ادامه داشت ، به همان صورت هزینه های زندگی هر زوج بر عهده والدینشان باشد با این تفاوت که آنها در یک خانه مجزای دیگر زندگی میکنند. خوشبختانه این خانه فراهم است و فقط این باور را باید یک نفر مثل من داشته باشد که می شود چند سال به این صورت زندگی کرد و شریک سختی ها و خوشی ها بود. نه در ازدواج گفته اند باید حتما طلا خریداری شود و نه لباس و نه چیزی. نمیدانم شاید من خیلی آدم قانعی هستم و این مسایل برایم مطرح نیست ، شاید هم سنتی و خاص و عجیب و غیر امروزی فکر میکنم و عموم مردم به هیچ عنوان زیر بار همچین صحبت هایی نمی روند ، اما من به دنبال عموم مردم نیستم ، من به دنبال یک عده اشخاص معدود و خاص هستم که مثل من فکر کنند ، چون به نظر من یک چنین افرادی لیاقت دارند که عاشق شان باشی ، چون تو را در آن زمان که هیچ بوده ای قبول کرده اند پس باید همه چیز لایق آنها باشد. هدف من از نوشتن این مطالب این هست که شخص مد نظرم را پیدا کنم و با او پیوند و عهد آسمانی ببندم.
در مورد شخص بنده در این مقال نمی گنجد که طومار بنویسم فقط درهمین حد که بسیار آدم مخصوص و عجیبی هستم ، بسیار فکر میکنم و آن هم فکرهای عجیب و غریب که در اکثر مواقع امروزی ها درک نمی کنند من چه می گویم ، دوستان من افراد خاص و اصطلاحا خواص جامعه هستند ، هرکسی نمیتواند صحبت های من را متوجه شود ، یک مقدار مشکل پسند بوده و به افراد شبیه خودم نیاز دارم تا بتوانیم صحبت های همدیگر را متوجه شویم. به همین دلیل فراخوان دادم چون در این جامعه با این وضعیت ، چه از نظر حجاب چه از نظر عقل و درک و فهم و شعور بسیار مشکل هست پیدا کردن یک شخصی که متناسب با من باشد.
آنچه گفتم مقدمه بسیار ناچیزی بود تا بتوانم مقدمات صحبت با آنکسی که احساس کرده است او هم همینگونه می اندیشد را فراهم کنم و در همین حد فعلا بسنده می کنم و منتظر یک سلام و سلامتی
شاعرانه به سوی من بیا ، دیوانه نباشی عاشقی سخت می شود
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو

عاشقی
محل سکونت
بهشت
رشته
مهندسی صنایع
مقطع تحصیلی یا آخرین مدرک تحصیلی
فوق لیسانس
دانشگاه
دانش+گاه نیست

امضا

پروفایل من معرفی و زندگی نامه من فراخوان من

Following

دنبال کنندگان

بالا