قصه مان را که یادت هست ماهی گیر...
دلم زود گول طعه سر قلابت را خورد.
و تو حقه سوار کردی نه کم!
و خواستی آخر این همه عشق بازی مرا لقمه کنی یک جا!
ندانستی...
کشاورز خوبی هستم.
می دانی قایق درو می کنم این چند سال...
زیاد!
دلم زود گول طعه سر قلابت را خورد.
و تو حقه سوار کردی نه کم!
و خواستی آخر این همه عشق بازی مرا لقمه کنی یک جا!
ندانستی...
کشاورز خوبی هستم.
می دانی قایق درو می کنم این چند سال...
زیاد!