حسینیه باشگاه مهندسان ایران

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


گلبوته عشق شکفت و بلبل حدیثی تازه گفت،
پنجره های دیدگان ما، به تپشی شورانگیز روی آوردند
و گوش هامان نغمه ای نو و دلکش شنید.
دل های امیدوار و جان های مشتاق، دستان خویش را به سمت آمدن نور گشودند و چنین سرودند:


ما را که درد عشق و بلای خمار کشت

یا وصل دوست یا می صافی دوا کند



Click here to view the original image of 800x600px.



و تو آمدی و وصل دوست روزی ما شد.
هاله ای از عطر آن گل غایب را بر گرداگرد چهره ات دیدیم
و آهنگ هماهنگی از صدای قدم های استوار و مصمّمت شنیدیم.
اینک، لب های درختان، حنجره های بلبلکان، نوای مرغان عشق و فریاد همه یاران این است که

«امام آمد»

روح خدا آمد ... بهار آفرینِ قرن خزان آمد.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
امام حسن عسکری علیه السلام :

انديشه در كار خدا

ليست العباده كثـره الصيام و الصلـوه و انمـا العباده كثره التفكـر فى امر الله.

عبـادت كــردن بـه زيـادى روزه و نـمـاز نيـست, بلكه ( حقيقت) عبادت, زياد در كار خدا انديشيدن است.



تحف العقـول ,ص 488
 

khalil8385

عضو جدید
سلام دوستان
امیدوارم دلتون پر از خدا باشه
این تاپیکو زدم که هر کی تو محرم درد دلی داره و میخواد حرفی بزنه بیاد اینجا
ایشالله که این تاپیک فقط مخصوص محرم نباشه
و همیشه باشه
یاعلی
سبز ترین باشید
تنهایی:gol:

کل ارض کربلا کل یوم عاشورا
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
السلام علیک یا حضرت معصومه (س)



دخت موسی که بود سینه ی قم سینایش
شهر قم طور دل از تربت روح افزایش

بعد صدیقه کبری که بر او باد سلام
نه عجب خوانم اگر فاطمه ی زهرایش

خلق گردند شب رو روز به دور کعبه
کعبه را طوف به گرد زیبایش

کیست این دختر توحید به دین جاه و جلال
که به او فخر نماید همه جا بابایش

همچو خورشید که نورش به جهان می تابد
فیض دائم رسد از قم به همه دنیایش

قبر زهرا که نهان از نظر خلق بود
من به قوم کرده ام ای مردم قم پیدایش

یاد از مادر خود فاطمه می کرد رضا
در مدینه به تماشای قد و بالایش

عمه و خواهر و دخت سه امام است اینجا
زنی از خاک قم و این شرف کبرایش



 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


یا فاطمةُ اشْفعی لی فی الجنَّةِ؛ فإن لكِ عنداللهِ شأناً مِنَ الشّأنِ.



444.jpg
 
آخرین ویرایش:

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سوگ بانوی کرامت

در سوگ بانوی کرامت

پست اول :

از تولد آخرین و تنها فرزند خانه نجمه خاتون و موسی بن جعفر(ع) 25 سال می‌گذشت. آخرین بار، سال 148 هجری قمری بود که این خانه باصفا، قدم‌های نازنین نوزادی پاک از سلسله اهل بیت(ع) را میزبان می‌شد. او را رضا نامیده بودند. اینک سال‌ها از آن روز می‌گذشت. سال‌هایی سرشار از انتظار. سال 173 هجری قمری بود. دامان نجمه خاتون، بانوی خانه کاظم اهل بیت، بار دیگر به زیور نوگلی نورانی آراسته شده بود. دختر بود؛ پاک و پاکیزه. ازاین‌رو، نامش را فاطمه نهادند و آن‌چنان او را با کمالات پرورش دادند تا همتای جده گران‌قدر و صاحب‌نامش، بانویی آسمانی شود.

بعدها او را معصومه لقب دادند. او را «ستّی» و «فاطمه کبرا» نیز می‌نامیدند؛ او زینت‌آرای خانه موسی بن جعفر(ع) بود. نجمه خاتون در طول سال‌های زندگی با هفتمین اختر آسمان امامت، تنها دو گوهر در دامان خود پرورش داد؛ یکی رضا(ع)، هشتمین خورشید تابان امامت و دیگری، معصومه(س)، ماه تابان عصمت.1
سال 183 هجری قمری بود. بانوی عصمت ده ساله شده بود. از سال‌ها پیش، پدر در زندان‌های هارون‌الرشید اسیر بود و علی بن موسی الرضا(ع) در غیاب پدر، امور خانواده را بر عهده داشت. میان معصومه(س) و برادرش انس و علاقه شدیدی وجود داشت. پدر، پس از سال‌ها تحمل شکنجه‌های طاقت‌فرسای دشمنان کینه‌توز، در زندان‌های مهیب هارون الرشید، جام شهادت نوشید و گرد یتیمی بر چهره تابناک معصومه آل‌البیت و دیگر خواهر و برادرانش نشست. بانوی کرامت بیش از پیش، زیر سایه الطاف برادر بزرگ‌ترش، علی بن موسی الرضا(ع) قرار گرفت و انس و الفتش با او روز به روز فزونی می‌یافت.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سوگ بانوی کرامت

در سوگ بانوی کرامت

پست دوم :

سال‌ها از شهادت جانسوز پدر می‌گذشت. سال دویست هجری قمری بود. خاندان موسی بن جعفر(ع) پس از او در سایه‌سار وجود پربرکت علی بن موسی الرضا(ع) می‌زیستند. مأمون، رضا(ع) را از مدینه به مرو دعوت کرد تا مقام ولی‌عهدی را به او تحمیل و از این راه، موقعیت خویش را تثبیت کند. رضای آل‌البیت نیز با قرار دادن شرایطی، به پذیرش ولیعهدی رضایت داد. یک سال از هجرت علی بن موسی الرضا(ع) به مرو می‌گذشت و خاندانش در بی‌خبری کامل از سرپرست خود به سر می‌بردند.
فاطمه معصومه(س) که دلش مالامال عشق و محبت برادر بزرگ‌تر بود، شرایط را تاب نیاورد و به همراه کاروانی از برادران و خویشان، از مدینه راهی مرو شد؛ زینب ثانی شده بود. در مسیر حرکت، در شهرهای مختلف، مکتب شیعه و رسالت برادر گران‌قدرش، رضا(ع) را تبلیغ و ترویج می‌کرد. درّ دریای عصمت، لحظه‌ای از رسالت زینبی خود دست برنداشت و شهرها را با ابلاغ زینب‌گونه دین و عشق دیدار برادر، یکی پس از دیگری پیمود.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سوگ بانوی کرامت

در سوگ بانوی کرامت

پست سوم :

کاروان به ساوه رسید. آنجا را برای استراحت برگزیدند؛ در آنجا سرسخت‌ترین مخالفان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بودند و هم‌پای مأموران حکومتی، شیعیان را تحقیر و آزار می‌کردند. مخالفان به کاروان حمله بردند و در نبردی بی‌رحمانه، 23 نفر از برادران و برادرزادگان و همراهان دختر کاظم آل‌البیت را به شهادت رساندند.2
داغ این حادثه غم‌بار، بر قلب فاطمه کبرا(س) زخمی شد و او را سخت اندوهگین کرد. زنی قصد جان بانو را کرد و غذای او را زهرآگین ساخت.3 مسمومیت شدید با غم و اندوه بی‌کران اخت‌الرضا(ع) درآمیخت. فاطمه معصومه(س)، فروغی از انوار زهرای مرضیه(س) بود؛ همچون او عفیف و آراسته به زیور حیا. همچون زینب کبرا(س) شبانه در حلقه‌ای از برادران و محارمش که او را چون نگینی در میان گرفته بودند، به زیارت قبر جد بزرگوارش می‌رفت.4 اینک او رسالت زینبی را ادا می‌کرد و غربت زینبی گریبانگیرش شده بود. او نیز همچون عقیله بنی‌هاشم، محارم و برادارانش را از دست داده بود و باید در نبود ایشان، این هجرت پرخطر را بدون محرمی ادامه می‌داد.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سوگ بانوی کرامت

در سوگ بانوی کرامت

پست چهارم

بانوی عصمت، می‌خواست به جایی برود که شیعیان، میزبان حضور بابرکتش باشند. می‌خواست در حلقه شیعیان قرار گیرد. به یاد آورد سخن گهربار پدر گران‌قدرش را که می‌فرمود: «قم عُشِّ آلِ مُحَمَّدٍ و مَأوی شِیعَتُهُم؛ قم، آشیانه آل محمد و پناهگاه شیعیان است.»5 در ذهنش کلام دل‌نشین جدّش، صادق آل‌البیت(ع) تازه می‌شد که فرمود: «تُرْبه قُم مقدسهٌ و أهْلُها منّا و نَحْنُ مِنهُم؛ قم خاکش مقدس است و مردمش از (شیعیان) ما هستند و ما از آنهاییم».6
پرسید میان من و قم چقدر فاصله است. گفتند: ده فرسخ. خادمش را امر کرد که او را به شهر عشاق آل محمد(ص) ببرد،7 به قم؛ دیار شیعیان راستین علی ابن ابی طالب(ع).
قم یک‌پارچه شور و شعف شد. خبر ورود دختر موسی بن جعفر(ع) به قم، در تمام شهر پیچیده بود. زن و مرد، پیر و جوان، همه برای استقبال آمده بودند. بانوی غم‌دیده و بیمار، در میان احساسات پرشور شیفتگان اهل‌بیت رسول‌الله(ص) قدم به خاک پاک قم نهاد و قم را با قدم‌های مبارکش نورباران کرد. اهالی قم هنگام ورود دعبل خزاعی، شاعر اهل بیت(ع) به شهرشان، از او پرشور استقبال کرده و بر سر و رویش درهم و زعفران نثار کرده بودند.8 فاطمه معصومه(س) به جمع چنین وارستگانی قدم می‌نهاد که دل در گرو محبت و عشق اهل‌بیت(ع) داشتند. همان مردمی که دختر باب‌الحوایج را به‌خوبی می‌شناختند و سال‌ها پیش از تولدش، خبر آمدن او به قم را از جدّش صادق آل‌الله(ع) شنیده و سال‌ها در انتظار زیارت او بودند. موجی از سرور و شادی میان فریادهای پرافتخار مردم پدید آمده بود و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت، این جلوه زهرایی را همچون گوهری در میان گرفتند.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سوگ بانوی کرامت

در سوگ بانوی کرامت

پست پنجم :

دهم ربیع‌الثانی رسیده بود. روح بلند بانوی 28 ساله تا عرش اعلی پر کشید و نه تنها اهالی قم، که دل‌های همه دوستداران اهل بیت(ع) را در غم خود فرونشاند. او را غسل‌ و‌ کفن و تابوت مطهرش را بر روی دست‌ها تا قبرستان بابلان تشییع کردند. زمان دفن بانو فرا رسیده بود، ولی در میان آل سعد، بانو هیچ محرمی نداشت که دفن را به او واگذارند.
ناگهان دو سوار، باشتاب از سوی ریگزار به سمت جمعیت آمدند و دیده‌ها را مبهوت خود ساختند. به جنازه که رسیدند، پیاده شدند. بر پیکر مطهر، نماز خواندند و جسم پاک ریحانه موسی بن جعفر(ع) را داخل سردابی که از قبل آماده شده بود، دفن کردند. بی‌آنکه کلامی بگویند، سوار بر مرکب‌هایشان از چشم ها دور شدند. شیعیان نیز در بهتی عمیق فرورفتند. او معصومه اهل بیت(ع) بود و کسی جز معصوم، لیاقت و اجازه دفن پیکر مطهرش را نداشت... . مراسم تدفین بانو به پایان رسیده بود و مردم بهت‌زده، پراکنده می‌شدند. موسی بن خزرج، سایبانی از حصیر و بوریا بر قبر شریف اخت الرضا(س) برافراشت تا قبر مطهر بانو و جسم زائران او را از آفتاب ایمن سازد. سایبان، سال‌ها بر مزار شفیعه روز جزا برافراشته بود تا سال 256 هـ . ق و ورود زینب، دختر جوادالائمه به قم. او که قدم بر خاک قم نهاد، قبه‌ای آجری بر قبر عمه بزرگوارش بنا کرد9 سال‌ها گذشت و این قبه، شوکت و جلالی دیگر یافت تا آنجا که گنبدی زرین، ضریحی منور و صحن‌ها و ایوان‌های متعدد، زینت‌آرای این صحن و سرای آسمانی شد.

این قطعه کوچک از خاک بابلان، ارج و مقامی وصف‌ناشدنی یافت و به مطاف فرشتگان و زیارت‌گاه شیفتگان تبدیل شد. عرشیان در اینجا نزول می‌کنند و فرشیان از اینجا صعود.
از چهارده معصوم نبود، ولی مطهر بود و وارسته از گناه و از وارثان آیه تطهیر، ازاین‌رو معصومه لقب گرفت. عمری عبادت خالصانه ذات اقدس الهی، او را منشأ کرامت‌ها و عنایت‌های ویژه ساخت، تا آنجا که «کریمه اهل بیت(ع)» لقب گرفت. نه‌تنها «معصومه» و «کریمه» بود، بلکه مقام شفیعه روز جزا نیز یافت و جدّش، صادق آل‌الله نیز فرمود: «تَدخُلُ بشَفاعتها شیعَتی الجنُة باجَمعهِم؛ به شفاعت فاطمه معصومه(س) همه شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»10 بانو به اذن الهی مقام شفاعت یافت تا افزون بر رسول خدا(ص)، قرآن، عترت، فرشتگان، پیامبران و مؤمنان، او نیز با شفاعتش، شیعیان را در محشر شادمان سازد.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اى دختر و خواهر ولایت
آیینه ی مادر ولایت

بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم

معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت

در کوى تو زنده ، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده

در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب

گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز

حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر

قم قبله ی خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت ، زشت است

قم شهر مقدس قیام است
قم خانه یازده امام است

قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست

گر فاطمه(س) دفن شد شبانه
نَبوَد ز حریم او نشانه


کى گفته نهان زماست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر

آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم ...

مریم به بَرَت اگر نشیند
این منظره را ، مسیح بیند

سازد به سلام سَرو قد خم
اول به تو ، بعد از آن به مریم ...

روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى

آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت

تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا(س)

درخاک رهت ز عجز و ناله
مى ریخت سرشک ، همچو لاله

با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بُردند به ناقه ات توسل

دل بود که بود ، محفل تو
غم گشت به دور محمل تو

آن پیر که سید زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود

گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت

بردند تُرا به گریه هودَج
تا خانه موسى اِبن خِزرَج

ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم
قم

کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید

آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید

قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان

قم شام نبود ، تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ

قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى ، سر برادر ...

حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه جاى گیرد ...

بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و - شام با کف ...

قم مهمان را عزیز خوانند
کى دخت و را کنیز خوانند؟ ...

«میثم» همه عمر آن چه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت


 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سوگ بانوی کرامت

در سوگ بانوی کرامت

پست ششم :

جواد الائمه(ع) فرمود: «مَن زارَ قَبْر عَمَّتی بقُم فَله الجَنّهَ؛ هرکه قبر عمه‌ام فاطمه معصومه(س) را در قم زیارت کند، سزاوار بهشت است.»11 علی بن موسی الرضا(ع) نیز چنین بشارتی را به شیعیان داد. به سعد فرمود: «نزد شما قمی‌ها از ما اهل بیت قبری هست.» سعد پرسید: قبر فاطمه دختر موسی را می‌فرمایی؟ فرمود: «آری. هرکس او را زیارت کند و عارف به شأن و حق وی باشد، بهشت پاداشش خواهد بود. پس هنگامی که کنار قبر آمدی، نزد سر مقدس رو به قبله بایست و پس از 34 مرتبه الله اکبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمدلله بگو: السلام علی آدم صفوه الله، السلام علی...».12
هنوز معصومه آل عصمت، دیده به جهان نگشوده بود، حتی پدرش موسی بن جعفر نیز متولد نشده بود که جدّ گران‌قدرش صادق آل‌البیت در آن سال‌ها پیش‌بینی‌ مقام و ‌مرتبه‌اش را می‌کرد و به شیعیان می‌فرمود:
به راستی که برای خدا حرمی هست و آن مکه است. برای رسول خدا(ص) حرمی هست و آن کوفه است و برای ما اهل بیت حرمی هست و آن شهر قم است. آنجا بانویی از فرزندانم به نام فاطمه دفن می‌شود. بهشت بر هرکه او را زیارت کند، واجب می‌گردد.13

.......................................

غلامعلی عباسی فردویی، زن و اسوه‌های آسمانی، ص 150.
2. منصوری، زندگانی حضرت معصومه(س)، ص 14.
3. فروغی از کوثر، ص 34.
4. زن و اسوه‌های آسمانی، ص153.
5. بحارالانوار، ج 60، ص214.
6. همان، ص 218.
7. همان، ص 219.
8. زن و اسوه‌های آسمانی، ص 156.
9. فروغی از کوثر، ص 38.
10. حسن بن حسن قمی، تاریخ قدیم قم، ص 214.
11. بحارالانوار، ج60، ص 219؛ سفینه البحار، ج 2، ص 376.
12. سفینه البحار، ج 2، ص 376.
13. بحارالانوار، ج 102، ص265.
 

sayyedm

عضو جدید
Re: حسینه باشگاه مهندسان ایران

Re: حسینه باشگاه مهندسان ایران

اى دختر و خواهر ولایت
آیینه ی مادر ولایت

بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم

معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت

در کوى تو زنده ، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده

در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب

گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز

حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر

قم قبله ی خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت ، زشت است

قم شهر مقدس قیام است
قم خانه یازده امام است

قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست

گر فاطمه(س) دفن شد شبانه
نَبوَد ز حریم او نشانه


کى گفته نهان زماست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر

آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم ...

مریم به بَرَت اگر نشیند
این منظره را ، مسیح بیند

سازد به سلام سَرو قد خم
اول به تو ، بعد از آن به مریم ...

روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى

آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت

تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا(س)

درخاک رهت ز عجز و ناله
مى ریخت سرشک ، همچو لاله

با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بُردند به ناقه ات توسل

دل بود که بود ، محفل تو
غم گشت به دور محمل تو

آن پیر که سید زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود

گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت

بردند تُرا به گریه هودَج
تا خانه موسى اِبن خِزرَج

ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم
قم

کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید

آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید

قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان

قم شام نبود ، تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ

قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى ، سر برادر ...

حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه جاى گیرد ...

بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و - شام با کف ...

قم مهمان را عزیز خوانند
کى دخت و را کنیز خوانند؟ ...

«میثم» همه عمر آن چه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت



بسیار زیبا بود
احسنت بر شما و میثم

Sent from my GT-P6800 using Tapatalk HD
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]اگر فاطمه علیهاالسلام نبود...
[/h]

اگر فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نبود، آیات و روایاتی که درباره زن آمده است، معنایی متفاوت به خود می‌گرفت. زن، انسان مستقلی محسوب نمی‌شد و کسی باور نمی‌کرد که زنان هم بتوانند مانند مردان کامل شوند.

ما مفتخر هستیم که روز بزرگداشت مقام زن در کشور ما، همان سالروز میلاد پرسعادت دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. این در حالی است که در مناسبتهایی که در بعضی کشورها مرسوم است، هشتم مارس را روز زن می‌دانند. در این نوشته به بهانه این روز می‌خواهیم برای این سوال پاسخی بیابیم که اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، چه می‌شد؟
در دوران کنونی مرسوم است که روزها را به نام گروه‌های اجتماعی نامگذاری می‌کنند. روز معلم، روز زن، روز کارگر از این نمونه است و در نگاه اولیه این اقدامی پسندیده به نظر می‌آید زیرا می‌توان به بهانه این نامگذاری توجه مردم را به خدمات اقشار مختلف جلب نمود و در کنار سپاسگزاری از فعالیتهای مفید آنها، به طرح مشکلات و ناراحتی‌های خاص آنان و ارائه راهکار برای رفع آن پرداخته شود. هشتم مارس در تقویم مناسبتهای بسیاری از کشورها به عنوان روز زن ثبت شده است که در کشور ما شهرتی ندارد؛ با این حال بعضی از رسانه‌ها در فرصت به دست آمده از این روز تلاش می‌کنند تا تفکرات جهت دار خود را ضد اسلام مطرح کنند و با شگردهای فنی خود به تخریب احکام دینی مانند حجاب بپردازند. جدا از غرض ورزی‌های رسانه‌ای که در این باره مشهود استٰ، گویا اینان برای زنان هویتی بجز خود را در "معرض دیده‌ها قرار دادن" سراغ ندارند که اینقدر درباره آن به بحث می‌نشینند. این در حالی است که شایسته است در این روز درباره حقیقت زن به عنوان مخلوقی مستقل از مردان و دارای هویتی جمعی و مقبول پرداخته شود.
در اینجا به بهانه روز جهانی زن و به یاد الگوی جاودانه زن در اسلام یعنی فاطمه زهرا سلام الله علیها درباره این سوال می‌اندیشیم که به لحاظ اجتماعی، اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود چه می‌شد.
اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، جهان بدون زنانگی تفسیر می‌شد. قوانین تنها از دید صلابت و خشک بودنشان لحاظ می‌شد و تاریخ و قانونمندی بی‌محبت جایگزین تعالیم همه جانبه‌نگر اسلام می‌شد. صفات جلالی خدا متبلور می‌شد اما صفات جمالی خدا نادیده گرفته می‌شد. در آن صورت سبک اندیشه‌ را بالاجبار از گذشته‌های تاریخی می‌گرفتیم و از محبت و زیبایی بی‌بهره می‌شدیم.
اگر فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نبود، آیات و روایاتی که درباره زن آمده است، معنایی متفاوت به خود می‌گرفت. زن، انسان مستقلی محسوب نمی‌شد و کسی باور نمی‌کرد که زنان هم بتوانند مانند مردان کامل شوند

اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، زن نماد نداشت و یک انسان کامل مۆنث که بتوان به عنوان نمونه زنان معرفی کرد، وجود نمی‌داشت. فقدان این نمونه برای زن، مسلمانان را دچار آشفتگی فراوانی می‌کرد و دست آنان را به دامن تفکرات شرقی و یا غربی دراز می‌نمود. این در حالی است که اسلام دینی متعادل است و تعلیماتش به هیچیک از شرق یا غرب وابسته نیست؛ یعنی ما مسلمانان به تاریخ شرق و غرب در دنیای کنونی و گذشته اعتراض داریم و معتقدیم که حق زن در دنیای کنونی به شکلی مدرن نادیده گرفته می‌شود.
اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، آیات و روایاتی که درباره زن آمده است، معنایی متفاوت به خود می‌گرفت. زن، انسان مستقلی محسوب نمی‌شد و کسی باور نمی‌کرد که زنان هم بتوانند مانند مردان کامل شوند. آموزه‌های دینی که درباره زنان آمده به اشتباه فهمیده می‌شد و معنای درست آنها فهمیده نمی‌شد؛ زیرا وقتی الگویی مانند فاطمه زهرا از نظر اسلامی زن کامل باشد، معلوم می‌شود که روایاتی که درباره نقص زنان آمده است، مربوط به همه زنان نیست؛ بلکه ویژگیهایی مخصوص به جنس زن است و زنانی که در ایمان و تقوا و انجام عمل صالح پیشروی کنند از این نقصها بیرون می‌روند؛ همان گونه که مردها هم اشکالات و نواقصی مربوط به جنس مردانه خود دارند که با پیشروی در ایمان و تقوا و انجام عمل صالح از آن بیرون می‌آیند.
اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، زن جنس دوم می‌بود و حتی عاقلانی که عاطفی- محور بودن زن را به رسمیت می‌شناسند زنان را محدود و تحت همین جبر می‌دانستند. اعتقاد بر این می‌شد که چون عواطف نقش اساسی را در تفکر و رفتار زن ایفا می‌کند، زنان به هنگام فشارهای عاطفی نمی‌توانند به هیچ عهد دینی و اجتماعی پایدار بمانند. وجود فاطمه زهرا علیها سلام ثابت کرد که زن می‌تواند در تعهدات الهی و اجتماعی پایدار بماند زیرا زنان می‌توانند در عین عاطفی بودن، دایره عطوفت خود را به حدی گسترش دهند که روح بزرگشان بتواند بر اثر بزرگ شدن دامنه عواطف، به عهدهای الهی و اجتماعی پایبند بماند و از کاملین روزگار شود.
اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، زن نماد نداشت و یک انسان کامل مۆنث که بتوان به عنوان نمونه زنان معرفی کرد، وجود نمی‌داشت. فقدان این نمونه برای زن، مسلمانان را دچار آشفتگی فراوانی می‌کرد و دست آنان را به دامن تفکرات شرقی و یا غربی دراز می‌نمود. این در حالی است که اسلام دینی متعادل است و تعلیماتش به هیچیک از شرق یا غرب وابسته نیست؛ یعنی ما مسلمانان به تاریخ شرق و غرب در دنیای کنونی و گذشته اعتراض داریم و معتقدیم که حق زن در دنیای کنونی به شکلی مدرن نادیده گرفته می‌شود

اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، امام حسن و امام حسین و بقیه ائمه علیهم السلام نبودند. تنها ولی معصوم بعد از پیامبر، همان علی علیه السلام می‌بود. در نتیجه تعالیم پیامبر از طریق صحابه و تابعان در نسلهای بعدی به مسلمانان منتقل می‌شد و در اثر ظلمها و فشارهای حاکمان و رسانه‌های تبلیغاتی زمان، به تدریج سبک فکری پیامبر محو می‌شد و عادات و رسوم بی‌مبنا جای آن را می‌گرفت و از قرآن هم بجز ظاهرش هیچ چیز نمی‌ماند. دیگر هیچ ریسمان محکمی پیدا نمی‌شد که از جنس بشر باشد و به کمک آن بتوانیم روش درک معنای قرآن را بیاموزیم و نیز در تحولات اجتماعی رفتار درست و بدون افراط و تفریط را تشخیص دهیم و راهی برای شناخت صحیح از شخصیت پیامبر و علی علیهما السلام که در تاریخ تحریف شده است، نمی‌داشتیم.
اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، زن تحت مالکیت فردی قرار می‌گرفت. به یمن وجود فاطمه زهراست که در آیه 61 آل عمران(آیه مباهله)،‌ زنان هم دارای هویت جمعی و پذیرفته شده هستند:
فَمَنْ حَاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبینَ
الگو دانستن فاطمه زهرا سلام الله علیها باعث می‌شود که معتقد شویم که زن، برای اثبات هویت خویش نیاز به همسانی با مردان ندارد؛‌ بلکه خود دارای اصل و هویت متفاوت و خاص زنانه است که مخلوق خدا و مستقل و مقبول است. زنانی که فاطمه زهرا سلام الله علیها را دوست می‌دارند برای کسب هویت، رفتارهای خود را به مردها شبیه نمی‌کنند زیرا در زن بودن خود کاستی نمی‌بینند؛‌ بلکه انجام کارهایی مثل رقابتهای مردانه را نوعی خروج از تعادل زنانه و باعث تخریب روحیه و آشفتگی روان محسوب می‌کنند. آرامشی را که از یکپارچگی طبیعی زنانه خود می‌برند با زحمات فرساینده برای "تر" و "ترین" بودن بر هم نمی‌زنند. به عبارت دیگر زنی که فاطمه زهرا را بشناسد هرگز آرزو نمی‌کند که خدا او را مرد آفریده بود.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز




کعبه بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود
بی امان دارالامان می ماند اگر زینب نبود
گرچه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا
کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود
مکتب سرخ تشیع کز غدیر آغاز شد
تا ابد بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود
مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت
بی تحرّک هم چنان می ماند اگر زینب نبود
مجری احکام قرآن او بُوَد با صبر خویش
دین حق بی حکمران می ماند اگر زینب نبود
کرد اسلام حسینی از یزیدی را جدا
حق و باطل توأمان می ماند اگر زینب نبود
در شناسای مسیر حق و باطل فکرها
بی گمان اندر گمان می ماند اگر زینب نبود
شد گلستان کربلا از لاله های احمدی
وین گلستان در خزان می ماند اگر زینب نبود
شعله عالم فروز نهضت سرخ حسین
زیر خاکستر نهان می ماند اگر زینب نبود
ناله مظلومی لب تشنگان دشت خون
در گلو گاه زمان می ماند اگر زینب نبود
فارسان صحنه هیهات منّا الذّله را
داغ ناکامی به جان می ماند اگر زینب نبود
ای «مؤید» هر چه هست از زینب و ایثار اوست
جان هستی ناتوان می ماند اگر زینب نبود
 
آخرین ویرایش:
بالا