من هم تو این چند سال همیشه فکر میکردم که ایرانسل حتما از مهندسین صنایع خبره بهره میبره....همه چی طبق اصول هست....درسته که من از این محصول استفاده نکردم....اما رشد فوق العاده ای داشته....همیشه دوست داشتم که تیم ایرانسل رو ببینم ...کلا هدفمند حرکت میکنه.....
خوب اینم از ابتکار عمل مسئولین شرکت ایرانسله به جای اینکه یه پروسه پیچیده تولیدی رو راه اندازی کنه شرکت خدماتی رو راه اندازی و اداره میکنه که شاید از نظر مزایا خیلی بهتر از یک شرکت تولیدی بوده باشهخوب اجازه بدید،یه شرکت خدماتی مانند ایرانسل رو با شرکت تولیدی یا کارخونه مقایسه نکنید.ایرانسل خیلی خوب کار کرده و داره خوب پیش میره اما در رسته خدماتی ها.مثلا رنگ زرد رو جزئی از برند خودش آورده و با دیدن رنگ زرد همه یاد ایرانسل میافتاند یا این همه خدمات عالی .خوب چون تولید نداشته که اولین دغدغه اش اون باشه.اما تولید بسیار سخته.در شرکت های تولیدی اول تولید مهمه بعد تیم هائی رو تشکیل میدند واسه کارهای جانبی.ایرانسل و شرکت های مخابراتی شرکتی هستند که بازگشت سرمایه هاشون خیلی سریع و چند برابره و حتی چند 1000 برابره.بنابر این میتون با این شرایط به این چیزا فکر کنه و سرمایه گذاری کنه.
اما تولیدی چی؟با این شرایطی که مملکت داره اول باید فکر کنه کدوم کشور به ایران مواد میده،که نمیدن،حالا بعد از لید تایمه 12 ماهه وارد کرد با کلی دغدغه بیاد تولید کنه و سودآوری رو بررسی کنه،دوباره تقی به توقی میخوره حالا کی باید اینا رو بخره!!...خوب سخته واقعا
خوب اجازه بدید،یه شرکت خدماتی مانند ایرانسل رو با شرکت تولیدی یا کارخونه مقایسه نکنید.ایرانسل خیلی خوب کار کرده و داره خوب پیش میره اما در رسته خدماتی ها.مثلا رنگ زرد رو جزئی از برند خودش آورده و با دیدن رنگ زرد همه یاد ایرانسل میافتاند یا این همه خدمات عالی .خوب چون تولید نداشته که اولین دغدغه اش اون باشه.اما تولید بسیار سخته.در شرکت های تولیدی اول تولید مهمه بعد تیم هائی رو تشکیل میدند واسه کارهای جانبی.ایرانسل و شرکت های مخابراتی شرکتی هستند که بازگشت سرمایه هاشون خیلی سریع و چند برابره و حتی چند 1000 برابره.بنابر این میتون با این شرایط به این چیزا فکر کنه و سرمایه گذاری کنه.
اما تولیدی چی؟با این شرایطی که مملکت داره اول باید فکر کنه کدوم کشور به ایران مواد میده،که نمیدن،حالا بعد از لید تایمه 12 ماهه وارد کرد با کلی دغدغه بیاد تولید کنه و سودآوری رو بررسی کنه،دوباره تقی به توقی میخوره حالا کی باید اینا رو بخره!!...خوب سخته واقعا
نشد!اگر قرار باشه همه ابتکار عمل به خرج بدن پس کی تولید کنه؟!شرکت تولیدی ارزشش سرجای خودش هستش.شرکت های ولیدی رو باید باهم مقایسه کرد و خدماتی رو هم باهم.مثل اینه که بگیم لباس یه مهندس همیشه تمیز و اتوکشیده است سرکارش اما کارگر نه،لباس کارتنشه .پس مهندسه تو این زمینه خوب کار کرده!باید مهندسین باهم مقایسه شن و کارگر ها باهم.چون شرایط شغلی شون فرق میکنه.البته این نظر منه.ممکنه شما موافق نباشیدخوب اینم از ابتکار عمل مسئولین شرکت ایرانسله به جای اینکه یه پروسه پیچیده تولیدی رو راه اندازی کنه شرکت خدماتی رو راه اندازی و اداره میکنه که شاید از نظر مزایا خیلی بهتر از یک شرکت تولیدی بوده باشه
مرسی از توجیه خوبتون اما منم نظر شخصی خودم رو گفتم من به شخصه اگه جای مسئولین ایرانسل یا هر شرکت خدماتی موفق دیگه ای بودم هیچ وقت به فکر کار تولیدی نمی افتادم و روند کاری خودم رو ادامه میدادم .نشد!اگر قرار باشه همه ابتکار عمل به خرج بدن پس کی تولید کنه؟!شرکت تولیدی ارزشش سرجای خودش هستش.شرکت های ولیدی رو باید باهم مقایسه کرد و خدماتی رو هم باهم.مثل اینه که بگیم لباس یه مهندس همیشه تمیز و اتوکشیده است سرکارش اما کارگر نه،لباس کارتنشه .پس مهندسه تو این زمینه خوب کار کرده!باید مهندسین باهم مقایسه شن و کارگر ها باهم.چون شرایط شغلی شون فرق میکنه.البته این نظر منه.ممکنه شما موافق نباشید
باهاتون موافقم ، درسته تولید سخته اما یه نکته ای
نمیدونم شما نظرتون د رمورد اقتصاد امریکا چیه ؟ اما فعلا الگویی برای همه هستش .
اول امریکا اقتصادش بر پایه ی کشاورزی بود بعد رفت رو صنعت و حالا هم در ارتباطات فعالیت میکند .
همنطور که میدونید کشور های اروپایی و غربی صنایع سنگینشون رو دارند که کشورهای جهان سوم میدن نه اینکه براشون نمیصرفه بلکه بازم مدیریت دسته خودشون هست .
تو این عصر یعنی عصر ارتباطات موفقیت تو این عصره خیلی مهم هست .
یه روزی تو ایران خجالت میکشیدیم بگیم که سیمکارت ایرانسل داریم ولی الان شما با 10000 تومان یه سیمکارت میگیری که خیلی بهتر از همراه اول هستش و واقعا مردم از این رشد راضی هستن.
در زمینه تولید هم اصل کار همینه ! مگه ما تو وسایل ارتباطی تحریم نیستیم !
این دلیل نمیشه ! بقول یک محقق امریکایی به این موضوع به عنوان یک فرصت نگاه کنید !
خواهش میکنم.مسئولین ایرانسل در ایران هرگز فکر تولید سیم کارت نمیافتند!چون دانش اون وجود نداره!و نخواهند تونست با این اقتصاد کار تولیدی انجام بدن.نیمخوام نا امید کنم اما ما بعد از این همه سال حتی نتونستیم خط مونتاژ گوشی glx رو برپا نگه داریم.توجه کنید:"مونتاژ"مرسی از توجیه خوبتون اما منم نظر شخصی خودم رو گفتم من به شخصه اگه جای مسئولین ایرانسل یا هر شرکت خدماتی موفق دیگه ای بودم هیچ وقت به فکر کار تولیدی نمی افتادم و روند کاری خودم رو ادامه میدادم .
دوست عزیز!لطفا اروپا و امریکا رو اصلا مقاسه نکنید با ایران!اونا jit رو به معنی تمام دارند اجرا میکنند اما اگر من نوعی اگر بخوام استارتشو هم بزنم ،حتی استارتش باعث بیکاری کارگران میشه!
بعدشم چه فرصتی دوست من؟تحریم فرصت چیه؟بنده تاریخ 15/1/90 درخواست یک سری لوله دادم واسه قطعه خاصی،اما به علت تحریم هنوز ندادند.لید تایمش 6 ماهه بوده!باید مواد به موقع باید تا بشه کاری کرد.تا کارگر کار داشته باشه و امیدوار باشه.تا برنامه ریزی من درست از کار در بیاد.تا محصول به موقع حاضر بشه.خوب من روی این کار حساب کردم.گفتم اگر این مواد بیاد اینقدر تولید میکنیم اینقد کار ایجاد میشه،اما نرسید.الانم نرسیده!
پس مجبورم موجودی انبار نیمه ساخته امو همیشه در سطح بالائی نگه دارم تا در این مواقع به کمکم بیاد و جلوی بیکاری کارگران منو بگیره.در نتیجه WIP من میره بالا!خواب سرمایه بالا!
اگر هم نخوام قطعه بخوابونم باید قید کارگرها رو بزنم،بگم تعدیل نیرو!برای 6 ماه.به نظر شما این فرصته؟
راستش چی بگم.شاید اگر توی عمل بیایید متوجه بشید.شما نمیدونید چقدر از کارخونه ها بعد ااز تحریم ها دیگه فعالیت نمیکنند.چقدر کارگر ها بیکار شدند.چون واقعا نمیشه.وقتی موادی واسه تولید نباشه و جنس خاص با ابعاد خاص از آلمان وارد میشه و تکنولوژی تولید هم نمیدند به ماها.چکار میشه کرد؟بحث وارد مراحل جالبی شده من این مثال رو چند وقت پیش خوندم جالبه برای شما هم ذکر می کنم . البته این مثال برای تفکر سیستمی هست . این از پایان نامه امین کائیدی شادگانبرداشته شده که در مورد تحلیل سیستم ها است .
مثالی از کتاب بهتر از خوب نقل می شود. در این کتاب داستان دو شرکت تولید کننده فولاد در آمریکا مقایسه شده است: شرکت فولاد بت لحم و شرکت نیوکر. هر دو شرکت در صنعت فولاد فعالیت می کردند و فراورده های آنها تقریبا مثل هم بود. هر دو شرکت با چالش رقابت با فولاد ارزان وارداتی دست به گریبان بودند. اما نگرش مدیران آنها به این چالش به کلی متفاوت بود. در سال 1983 مدیرعامل فولاد بت لحم مشکلات شرکت خود را به فولاد وارداتی نسبت می دهد و می گوید: "مشکل شماره یک، دو و سه ما واردات فولاد است " . مدیر نیوکر و همکارانش معضل واردات فولاد را موهبت تلقی می کنند
(" آیا از این بابت خوشحال نیستیم؟ فولاد سنگین است و این همه بار را باید از آن طرف اقیانوس به این جا حمل کنند، همین برای ما در حکم یک مزیت بزرگ است." ) نیوکر مشکل شماره یک ، دو و سه صنعت فولاد را واردات نمی دانست بلکه آن مشکلات را به مدیریت نسبت می داد . مدیر نیوکر در این راه تا آنجا پیش رفت که دولت آمریکا را علنا از بابت حمایت از فولاد داخلی سرزنش کرد. او در گردهمایی مدیران فولاد در 1977 مدعی شد که ریشه اصلی مشکل صنعت فولاد آمریکا در نوع مدیریتی است که با نوآوری همراه نیست. برای مقایسه سرنوشت دو شرکت با دو دیدگاه فوق می توانید به کتاب مذکور مراجعه نمایید.
از این نوع مثال باز هم داریم . باید به مسائل به شکل جدیدی نگاه کرد.
شما واقعا فکر کردید کارای هسته ای که انجام شد کار خودمون بود؟!!!!!!!!!!!!دیگه از علوم پزشکی که سختتر نیست ! ار علوم هسته ای چی ؟
راستش چی بگم.شاید اگر توی عمل بیایید متوجه بشید.شما نمیدونید چقدر از کارخونه ها بعد ااز تحریم ها دیگه فعالیت نمیکنند.چقدر کارگر ها بیکار شدند.چون واقعا نمیشه.وقتی موادی واسه تولید نباشه و جنس خاص با ابعاد خاص از آلمان وارد میشه و تکنولوژی تولید هم نمیدند به ماها.چکار میشه کرد؟
خیلی از کارخونه ها رو دیدم قرارداد های کارگراشون سفیده!یعنی تاریخ توش نداره.میدونید یعنی چی؟چون خودشون هم نمیدونند مواد میرسه که کار داشته باشند یا نه!
بله تفکرات و کارهای اونا ستودنیه.اما شرایط اولیه باید فراهم باشه تا بعدش بحث مدیریت پیش بیاد.
شما فکر کن خلاق ترین مدیران دنیا رو بیار توی یه کارخونه.ولی بهش مواد اولیه نرسون!بگو ار مدیریتت استفاده کن!!و تولید کن.!!در مورد ما چی فکر خواهد کرد؟
شما واقعا فکر کردید کارای هسته ای که انجام شد کار خودمون بود؟!!!!!!!!!!!!
با این درآمد تلیاردی نفت انتظار چی رو دارید؟راستش چندان روپا هم نیستیم!کی گفته رو پاییم؟!!ما شدیم مثل اینکه بذارنمون توی یه محیط بسته و هی اخبار کذب بدن فکر کنیم خیلی بالائیم.همین 3 روز پیش شنیدم یکی از بزرگترین کارخونه های آلومینیوم (ورق)کلا جمع کرد و تموم کارگراشو اخراج کرد(300 نفر)طرف گفته مگه دیوانه ام،نه حمایتی ،نه کمکی،نمیدونم میدونید یا نه.ما کلا دوتا کارخونه استخراج آلومینیوم از بوکسیت بیشتر تو ایران نداریم.اونا هم فقط نقد میفروشند.از طرفی آلومینیوم هم به ایران نمیدند و قیمتش هم چند برابر شده.کارخونه های وابسته به آلومینیوم هم که شرایط مساعدی ندارند،نقد نمیتونند کار کنند چون اونقد سرمایه ندارند،واردات هم ندارند،پس طرف نمیتونه خرج 300 نفر رو بده مجانی!حالا هم بحث یک شرکت نیست بلکه بحث همه هستش .
در مورد تحریم ها هر کشوری جز ایران بود تا بحال صدبار سقوط کرده بود ؟ چرا رو پاهستیم !
با این درآمد تلیاردی نفت انتظار چی رو دارید؟راستش چندان روپا هم نیستیم!کی گفته رو پاییم؟!!ما شدیم مثل اینکه بذارنمون توی یه محیط بسته و هی اخبار کذب بدن فکر کنیم خیلی بالائیم.همین 3 روز پیش شنیدم یکی از بزرگترین کارخونه های آلومینیوم (ورق)کلا جمع کرد و تموم کارگراشو اخراج کرد(300 نفر)طرف گفته مگه دیوانه ام،نه حمایتی ،نه کمکی،نمیدونم میدونید یا نه.ما کلا دوتا کارخونه استخراج آلومینیوم از بوکسیت بیشتر تو ایران نداریم.اونا هم فقط نقد میفروشند.از طرفی آلومینیوم هم به ایران نمیدند و قیمتش هم چند برابر شده.کارخونه های وابسته به آلومینیوم هم که شرایط مساعدی ندارند،نقد نمیتونند کار کنند چون اونقد سرمایه ندارند،واردات هم ندارند،پس طرف نمیتونه خرج 300 نفر رو بده مجانی!
به خدا بعضی از محصولات شرکت ما زیر قیمت تمام شده داره فروش میره.باورتون میشه؟
بحث های هسته ای هم چون سیاسی هستش نمیشه صحبت کرد اما اونم دلایل خاص خودشو داره واسه رشد و پیگیری.وگرنه چرا اینهمه صنعت داریم هیچکدوم رو حمایت نکردند؟
قبل از عید یه سری نامه نگاری ها با سازمان محیط زیست انجام شد از طرف کارخونه، که ما داریم این کارها رو جهت حفظ محیط زیست و جلوگیری از دفع پسماند ها بصورت غیر استانداردانجام میدیم.(این اطلاع رسانی شاید جنبه فرهنگی هم داشت چون خود شرکت بصورت داوطلبانه و بدون اطلاع به سازمان محیط زیست نامه ارسال کرد تا تفکر و ایده های نو در این زمینه رو به اطلاع برسونه)،سازمان مربوطه طی نامه ای پیرو نامه شرکت ما فرمودند شما به علت فلان و فلان به مبلغ 20 میلیون تومان جریمه شدید!
و درصورت عدم پرداخت برق قطع میشه!
نمیدونم اسمشو چی بذارم.اما واقعا واسه خودمون متاسفم!شاید ماها تفکراتمون ایده آل باشه و بگیم امریکا فلان میکنه اما فعلا وضع ما اینطوریه!
نمیخوام موج بدبینی بیام،اما واقعا وضع بدیه.
این یه کار 5 نفره نیستش که راحت بشه جمعش کرد.در سطح کلان به این راحتی ها نیست...
به هر حال منم امیدوارم که رشد کنیم و همه بیان بالا.
موفق باشید
خيلي خوبه اين تفكرات مثبت.اما ميدوني متاسفانه حمايتي كه نميشه.تا شما يه كار خوب يا يه ايده خوب رو مطرح كنيد و بتونيد پياده كنيد مستلزم صرف زمان و كمي هزينه و حتي ممكنه مشكلاتي در سير توليد باشه.اما اين فرصت رو هيچگاه نميدند چون تفكر صنعت ما بيماره.نمیدونم ادمه دادن این بحث درسته یا نه !
شاید من هم در گیرو داد تولید بودم امثل شما فکر می کردم .
در مورد کارخونه هم چندسالی هست اینطور هستش .
من در مورد امریکا نظر خاصی ندارم . چون خیلی وقتها ما به طور ناخواسته کنار هم هستیم و فقط نیتمون فرق می کنه !
واقعا امیدوارم وضعیت صنعتی کشورمون از این وضع در بیاد و هیچ جای دفاعی نداره .
حتی در زمینه نرم افزاری هم نتونستیم در صنعتمون کار خاصی انجام بدیم از دانشگاه به طور صحیح استفاده کنیم و از طرفی دانشگاه هم رشد کنه !
در کل بازهم خواستن توانستن هستش .
من هرگز تسلیم نمیشم (نه اینکه بخوام بگم شما هستید ها ) و اگر من امروز با این روحیه نباشم فردای ما بدتر از امروز خواهد شد .
در کل از اینکه تو بحث یودید متشکرم .
خيلي خوبه اين تفكرات مثبت.اما ميدوني متاسفانه حمايتي كه نميشه.تا شما يه كار خوب يا يه ايده خوب رو مطرح كنيد و بتونيد پياده كنيد مستلزم صرف زمان و كمي هزينه و حتي ممكنه مشكلاتي در سير توليد باشه.اما اين فرصت رو هيچگاه نميدند چون تفكر صنعت ما بيماره.
درصورتي كه اگر غرب الان رشدي كرده و حتي ژاپن،از همين ايده هاي كوچك بوده ،شايد صدها بار شكست خوردند تا يه روش درست پيدا كردند.
اما مديران ارشد ما فقط فكر معجزه اند!
به نظر من بودن چند مهندس صنايع در كنار هم قدرت خاصي ايجاد ميكنه چون بهتر زبون همو ميفهمند.و ايده هاي همو.
موفق و مويد باشيد