گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگفتین دیشب.من فقط فهمیدم حامد هیئت مدیرست و حمید خان حراست.

دست شما دردنکنه من از طراحان وتئوریسین های شرکت واز پایه گذاران شرکت میباشم . حامد رو من اونجا اوردم
 

student.sh86

عضو جدید
سلام خواهش میکنم

جالبه مگه شما توجیه نشده اید نگار خانم وحمید خان شما راهنمایش بفرمایید

به نام خدا
سمتهای شرکت به شرح ذیل اعلام میگردد:
هیئت مدیره: من، بهنام خان، حامد خان .....یادم رفت بقیرو آقا بهنام بیاید کمک................(هنوز عضو می پذیریما.....)
مدیر تولید: سهیلا جان
مدیر حراست: حمید خان
مدیر و مسئولان تدارکات: پسرا جمیعا
.........کمک کنید دیگه.....بارها گفتم من آلزایمر دارم...........................
 
  • Like
واکنش ها: bera

hamed_majhool

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستای گلم
عاشقتونم
50 صفحه رو خوندم این یکی دورزو چقدر فعال بودید:دی

اول بگم که جریان عشق عاشقی دروغه زنم کجا بوده تکذیب میکنم و همش زیر سر این حامده که عاشق پرستاری شده بود که خون ازمون می گرفت نزدیک بود کار دست خودش بده
نمی دونم شایبم اسم پرستار بهار بوده باشه

بعدش خدا رو شکر طب رو هم رفتیم و به سلامت برگشتیم حالا نتیجش معلوم نیست توکل به خدا
ببینم چی میشه


:surprised: از خدا بترس
 

vida90

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستای گلم
عاشقتونم
50 صفحه رو خوندم این یکی دورزو چقدر فعال بودید:دی

اول بگم که جریان عشق عاشقی دروغه زنم کجا بوده تکذیب میکنم و همش زیر سر این حامده که عاشق پرستاری شده بود که خون ازمون می گرفت نزدیک بود کار دست خودش بده
نمی دونم شایبم اسم پرستار بهار بوده باشه

بعدش خدا رو شکر طب رو هم رفتیم و به سلامت برگشتیم حالا نتیجش معلوم نیست توکل به خدا
ببینم چی میشه

دوباره سلام
اصلا به بهاره هم سلام
به حامدم سلام
به بهنامم سلام
به مریمم سلام
..................
اگه من جای اون پرستاربودم و شما دوتارومیدیدم که کلتونومیکندم
چشماتون موقع طب صنعتی میچرخه ...هان.....
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نام خدا
سمتهای شرکت به شرح ذیل اعلام میگردد:
هیئت مدیره: من، بهنام خان، حامد خان .....یادم رفت بقیرو آقا بهنام بیاید کمک................(هنوز عضو می پذیریما.....)
مدیر تولید: سهیلا جان
مدیر حراست: حمید خان
مدیر و مسئولان تدارکات: پسرا جمیعا
.........کمک کنید دیگه.....بارها گفتم من آلزایمر دارم...........................

همه رو خوب اومدی جز تدارکات رو

خانمها قراره این وظیفه خطیر رو برعهده بگیرن در ضمن میلاد هم فراموش کردی
 

hamed_majhool

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره سلام
اصلا به بهاره هم سلام
به حامدم سلام
به بهنامم سلام
به مریمم سلام
..................
اگه من جای اون پرستاربودم و شما دوتارومیدیدم که کلتونومیکندم
چشماتون موقع طب صنعتی میچرخه ...هان.....


:biggrin: رگ شهرامو پیدا نمیکرد...یه اوضاعی بود کلا
 

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره سلام
اصلا به بهاره هم سلام
به حامدم سلام
به بهنامم سلام
به مریمم سلام
..................
اگه من جای اون پرستاربودم و شما دوتارومیدیدم که کلتونومیکندم
چشماتون موقع طب صنعتی میچرخه ...هان.....
من چیکار کنم خوب این حامد همش ذهنش منحرفه داشت پرستارو رو با نیگاه می خورد:دی
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوباره سلام
اصلا به بهاره هم سلام
به حامدم سلام
به بهنامم سلام
به مریمم سلام
..................
اگه من جای اون پرستاربودم و شما دوتارومیدیدم که کلتونومیکندم
چشماتون موقع طب صنعتی میچرخه ...هان.....

سلام خامد منظورت از خیابون اون پرستارهای انتقال خون بود دیگه
خالا در روز جند بار خون میده اون که خونش الوده است رحم به دیکران نمی کنه
 

*GLADIATOR*

عضو جدید
سلامی گرم به تمامی کارمندان شرکت موفق دود پردازان اینده....
آفرین بر این حراست
یکی از بهترین نیروهای شرکت
کارانه این ماه 5 میلیون+3 میلیون عیدی

آقا تشویقی ما رو بدین یه سفر بریم رم پیش اهل و عیال زودی برمیگردیم


سلام به همه دوستای گلم
عاشقتونم
50 صفحه رو خوندم این یکی دورزو چقدر فعال بودید:دی

اول بگم که جریان عشق عاشقی دروغه زنم کجا بوده تکذیب میکنم و همش زیر سر این حامده که عاشق پرستاری شده بود که خون ازمون می گرفت نزدیک بود کار دست خودش بده
نمی دونم شایبم اسم پرستار بهار بوده باشه

بعدش خدا رو شکر طب رو هم رفتیم و به سلامت برگشتیم حالا نتیجش معلوم نیست توکل به خدا
ببینم چی میشه

سلام شهرامی
شانس آوردی قبل از محاکمه همه چی رو خودت توضیح دادی
البته اگه راست گفته باشی... وگرنه الفاتحه...
 

student.sh86

عضو جدید
همه رو خوب اومدی جز تدارکات رو

خانمها قراره این وظیفه خطیر رو برعهده بگیرن در ضمن میلاد هم فراموش کردی

:mad::mad::mad: شهرام اون عصای منو بیار.................میخوام برات توی هیئت مدیره یه جای خالی ایجاد کنم.
 

hamed_majhool

عضو جدید
کاربر ممتاز
:mad::mad::mad: شهرام اون عصای منو بیار.................میخوام برات توی هیئت مدیره یه جای خالی ایجاد کنم.

مگه بقالیه؟؟؟؟؟؟؟ این چه وضعیه!!!!!
بهنام این چه شرکتیه اخه.....هرکی به هرکیه
با عصاش میخواد جا درست کنه تو هیئت مدیره....
الان چارت سازمانی کامل و تعریف شدست
یه تدارکات کم داریم اگه شهرام میاد که بیاد اگه نه که ویدا هست
 

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا تشویقی ما رو بدین یه سفر بریم رم پیش اهل و عیال زودی برمیگردیم




سلام شهرامی
شانس آوردی قبل از محاکمه همه چی رو خودت توضیح دادی
البته اگه راست گفته باشی... وگرنه الفاتحه...

:cry:.........
پس دیگه با ار پی جی پودرم نمی کنی؟
 

sssepideh

عضو جدید
سپید دستت درد نکنه...توام؟؟؟؟ تو به من اطمینان نداری؟؟؟؟؟
راستی در مورد گرایشا ایشالا بعدا بیشتر میحرفیم
حامد جان کار بدی نکردی که به هر حال جوونی دیگه.ولی حد اقل یه جوری نگاه میکردی که شهرام نفهمه.
 

vida90

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خامد منظورت از خیابون اون پرستارهای انتقال خون بود دیگه
خالا در روز جند بار خون میده اون که خونش الوده است رحم به دیکران نمی کنه

چطوری میشه چندتانقل قول باهم گرفت؟
 

student.sh86

عضو جدید
مگه بقالیه؟؟؟؟؟؟؟ این چه وضعیه!!!!!
بهنام این چه شرکتیه اخه.....هرکی به هرکیه
با عصاش میخواد جا درست کنه تو هیئت مدیره....
الان چارت سازمانی کامل و تعریف شدست
یه تدارکات کم داریم اگه شهرام میاد که بیاد اگه نه که ویدا هست

ببین حامد خان...تو همین که به دختر مردم وعده سر خرمن دادی و سر کارش گذاشتی فعلا پروندتو فرستادیم حراست....
چه معنی کرده......دختر طفل معصوم میدونی چند روزه تو خیابون منتظره؟
 

*GLADIATOR*

عضو جدید
سپید دستت درد نکنه...توام؟؟؟؟ تو به من اطمینان نداری؟؟؟؟؟
راستی در مورد گرایشا ایشالا بعدا بیشتر میحرفیم

:surprised:افتخار اشنایی نداشتم
ولی مهندس این حامد یه دل نه ثد دل عاشق پرستار شده بود:دی

خون جفتتون حلاله..........
خیانت به شرکت؟
اونم توی این همه گرفتاری
ما صبح تا شب اینجا مثل..... نگهبانی میکنیم اونوقت شما میرید صفا سیتی؟
اول کدوماتون نیگا کردید به بهاره؟

 
بالا