گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می گم تالار معماری هم خبری نیست:D:redface:

گفتم دو تا ازشون بیاریم اینجا

بچه ها میلاد هم ناقلا شده دیم بی اجازه سرک می کشه تو تالارهایی دیگه حالا دنباله چیه خدا عالمه
:biggrin::biggrin:

میلاد از راه بدر شده با حامد معلوم نیست چیکار میکنن.خب ما اینجا از دست خانمها امنیت جانی نداریم.

ولی شهرام چند شبه نرفتیم سراغش
 

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای داد بیداد با گوشی راحت میتونی صفخات رو باز کنی.من قبلا ایرانسل استفاده میکردم مزیتش ایت بود که همه جا میتونستن کانکت شم البته گوشی رو روشن میکردم وبا بلوتوث به لب تاب وصل میشدم

اوایل سرعتش خوب بود بعدا اصلا جواب نمیداد الان ای دی اس ال دارم

منم با خود گوشی که نیستم گوشی رو وصل کردم به کامپیوتر با کابل یو اس پی . نرم افزارشم نصب کردم. اینطوری وصل شدم
ولی بدیش اینه وقتی میام اینترنت نه یه گوشی بیشتر ندارم مجبورم خط ثابتمو خاموش کنم . خیلی ا رفیقام شکی شده بودن می گفتن تو همیشه گوشیت خاموشه
این ایرانسلم تقریبا کسی نداره


لب تاپ چیه اونوفت من که تو عمرم ندیدم
:biggrin: تو عمرمون خیلی چیزا واسمون ارزو شده بیخیال خدا بزرگه:redface:
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام به همه ی دوستان گل م.شیمی خودم....
سلام داداش شهرام........
سلام مریم خانوم.........
سلام داداش بهنام........
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

منم با خود گوشی که نیستم گوشی رو وصل کردم به کامپیوتر با کابل یو اس پی . نرم افزارشم نصب کردم. اینطوری وصل شدم
ولی بدیش اینه وقتی میام اینترنت نه یه گوشی بیشتر ندارم مجبورم خط ثابتمو خاموش کنم . خیلی ا رفیقام شکی شده بودن می گفتن تو همیشه گوشیت خاموشه
این ایرانسلم تقریبا کسی نداره


لب تاپ چیه اونوفت من که تو عمرم ندیدم
:biggrin: تو عمرمون خیلی چیزا واسمون ارزو شده بیخیال خدا بزرگه:redface:

بابا شهرام امشب مارو پیدا کردی قربان.
 

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا باید به من جایزه بدید که حتی با این شرایط سخت هنوزم میام اینجا
ما وقتی بگیم یا علی تا اخرش هستیم. نیگاه کن تعریف از خودم.

الان سرعت خوب شد معمولا اخر شبا خوب میشه.

شب های تعطیل مثه شب جمعه ها افتضاحه ادم پشیمون می کنه از زندگی
:biggrin:
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به همه ی دوستان گل م.شیمی خودم....
سلام داداش شهرام........
سلام مریم خانوم.........
سلام داداش بهنام........

سلام بر اقا محسن خوذمان

اقا فک کنم حسابی داری با درسهات کشتی میگیری وببینم چیکار میکنی
 

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
میلاد از راه بدر شده با حامد معلوم نیست چیکار میکنن.خب ما اینجا از دست خانمها امنیت جانی نداریم.

ولی شهرام چند شبه نرفتیم سراغش

می گم حالا نره دنباله دود دم چیزای دیگه عیب نداره

تالار مکانیک هم همه ماشاا... پایه. تو دانشگاه هر چی رفیق مکانیک داشتم عنده دود دم بودن
:biggrin:

می گم غیبتشو کردیم بیاد اینارو ببینه کله منو می کنه:redface:
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز

سلام به اقا محسن گل

خوبی گل پسر
خیلی مخلصیم داداش .............
سلام
خوش اومدی
ممنون..........
سلام بر اقا محسن خوذمان

اقا فک کنم حسابی داری با درسهات کشتی میگیری وببینم چیکار میکنی
نه زیاد.........
اگه امتحانام نبود اینجور درگیر نبودم.
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با اجازه مریم خانوم


الان خامد ومیلاد هم بویش رو حس میکنند میپرند اینجا
 

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
با اجازه مریم خانوم


الان خامد ومیلاد هم بویش رو حس میکنند میپرند اینجا

اقا اینو دیدم بذار جریان امروزو تعریف کنم
امروز هم خونه ای دوران دانشگام که هم شهریمه گیر داد پسر چقدر افسرده ای بیا بریم یه سر بیرون چندتا از بچه ها هم هستن .
رفتیم کوه ماشینم اورده بودن پسر یکشون قلیونی سختی بود نمی شناختمش گیر داد بریم قلیون بگیریم حالا ما هم قسمت زیادی از خاکی پای کوهو با ماشین رفته بودیم. برگشتیم تو شهر قلیون واسه اقا گرفتیم دوباره داشتیم می رفتیم 5 کیلومتری جاده خاکی رفته بودیم هیچ هواسمون نبود این رفیق مشنگ ما اصلا نگاه به امپرش نکرده بنزین که نداشت الحمدا... گازشم تموم شد موندیم وسط راه سوژه ای شده بود:biggrin:

همونجا اطراق کردیم پسره قلیونشو چاق کرده حال می کنه حالا ما در به در استرس که چی کینم وسط بیابونی اخر زنگ زده داداشش تا یه 4 لیتری اورده برامون

خدا لعنتش کنه پسره اصلا عین خیالش نبود واسه قلیون اقا اینجوری شدیم با خیال راحت نشسته بود حال می کرد
:biggrin:
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دوستان..........
با اجازتون میخوام مرخص شم......
اینجا بمونم شیطونه شیرم میکنه گولم میزنه:biggrin:
شبتون خوش دود
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقا اینو دیدم بذار جریان امروزو تعریف کنم
امروز هم خونه ای دوران دانشگام که هم شهریمه گیر داد پسر چقدر افسرده ای بیا بریم یه سر بیرون چندتا از بچه ها هم هستن .
رفتیم کوه ماشینم اورده بودن پسر یکشون قلیونی سختی بود نمی شناختمش گیر داد بریم قلیون بگیریم حالا ما هم قسمت زیادی از خاکی پای کوهو با ماشین رفته بودیم. برگشتیم تو شهر قلیون واسه اقا گرفتیم دوباره داشتیم می رفتیم 5 کیلومتری جاده خاکی رفته بودیم هیچ هواسمون نبود این رفیق مشنگ ما اصلا نگاه به امپرش نکرده بنزین که نداشت الحمدا... گازشم تموم شد موندیم وسط راه سوژه ای شده بود:biggrin:

همونجا اطراق کردیم پسره قلیونشو چاق کرده حال می کنه حالا ما در به در استرس که چی کینم وسط بیابونی اخر زنگ زده داداشش تا یه 4 لیتری اورده برامون

خدا لعنتش کنه پسره اصلا عین خیالش نبود واسه قلیون اقا اینجوری شدیم با خیال راحت نشسته بود حال می کرد
:biggrin:

خیلی پسر خوبیه .حتما به من ومیلاد معرفیش کن
 
بالا