خودتو با یه شعر وصف کن...!

z.19.P

عضو جدید
تا اب شدم سراب ديدم خود را / دريا گشتم حباب ديدم خود را
هشيار شدم غفلت خود را ديدم / اگاه شدم به خواب ديدم خود را
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم نمیدانم
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
از تهی سرشار

جویبارلحظه ها جاری ست

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب واندر آب بیند سنگ

دوستان و دشمنان را می شناسم من،

زندگی را دوست می دارم؛

مرگ را دشمن.

وای،اما با که باید گفت این؟ من دوستی دارم

که به دشمن خواهم از او التجا بردن!

جویبار لحظه ها جاری
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺳﯿـﺐ ﺭﺍ ﭼﯿــﺪﻡ
ﺗـﺎ ﺑﺒـﯿﻨـﯽ
ﺗــﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـﻢ ﻧـﻪ ﺑـﻬﺸـﺖ ﺭﺍ....!!
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به پنجره ها بگو:
باز بمانند
شايد هواي ياد تو
از كنار ِ آسمان ِ دلم
گذر كند
و بخواهد
كنار پنجره ي ياد ِ من
نفس تازه كند ... !


 

z.19.P

عضو جدید
به جايي در نگنجيدم در عالم
بجز ان يار بي جا را نشايد
از ان باده ندانم چون فنايم
وز ان بيجا نمي دانم كجايم

 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
فقط دوخت سر شانه اش مانده بود...

تمام که شد٬
سر بر شانه اش گذاشتم
و در آغوش کشیدمش!. . .
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
دردم اينست كه من بي تو دگر


از جهان دورم و بي خويشتنم.



تا جنون فاصله اي نيست


از اينجا كه منم!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بسیار نمی خواهم

تنها کمی

برای چشم به هم زدنی

دستت را به من بده

تا دلت را در آغوش گیرم​
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
نگاهتــــــ
کافیستــــ تا در هوای آمدنتـــــ
بمیرمـــــ . . . !
تو همیشه دعـــوتی
راس ساعتـــــ دلتنگــــی . . .
 

z.19.P

عضو جدید
هان مشو نوميد چون واقف نه اي از سر غيب

باشد اندر پرده بازي هاي پنهان غم مخور
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]با سارِ پشت پنجره جایم عوض شود [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هی کار دست من بدهد چشم های تو[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود[/FONT]​
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته ی من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
 
آخرین ویرایش:

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
من در صدف تنها
با دانه ای باران
پیوسته می ایمختم پندار مروارید بودن را
غافل که خاموشانه می خشکد
در پشت دیوار دلم دریا
 

Sorin Z

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواستم زنده بمانم، غم دنیا نگذاشت
خواستم غم نخورم، غصه دوران نگذاشت
خواستم کاخ بسازم، که کشد سر به فلک
دیدن کوچ نشینان بیابان نگذاشت....​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به اولين قاصدكي كه از شهر قشنگ زندگي تو بگذره پيغام ميدم

كه هيچ چيز نمي تونه مهرت رو از دلم جدا كنه حتي فاصله ها.



 

z.19.P

عضو جدید
من بهارم تو زمين
من زمينم تو درخت
من درختم تو بهار
ناز انگشتاي بارون تو
باغم ميكنه
ميون جنگلا طاقم مي كنه
 

Similar threads

بالا