مفهوم دموکراسی!!!!!!

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
مفهوم دموکراسی
مفهوم دموکراسی بدون درنظر گرفتن هرگونه تعابیر فلسفی یا تعاریف منحصر به فرد دیگر به معنای حکومت عامه مردم برخودشان است ( حکومت مردم بر مردم) دو مشخصه مهم جوامع دموکرات (دموکراسی خواه) عبارت است از:
۱-مدت زمان حکومت حاکم یا حاکمان ( منظور راس هرم قدرت ) محدود و مشخص میباشد وانتخاب انها با رای کاملا مستقیم همه مردم صورت میپذیرد که پس از بدست اوردن اکثریت ارائ به قدرت میرسند.
۲-پاسخگو بودن در برابر انجام خدمات و سرویس های محوله به همه مردم بخصوص اقلیت شکست خورده در انتخابات در تمامی دوران حکومت دومین مشخصه بارز اینگونه جوامع میباشد.



 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرید سیاوش
«چنانرفتار كن كه بشريت را، چه در شخص خود و چه در هركس ديگر،
همواره به مثابه غايتي بهشمار آوري و نه هرگز فقط به مثابه وسيله اي»

مفهوم دموكراسي بسيارپيچيده تر از آن است كه تصور مي شود؛ زيرا منظوري كه گويندگان و نويسندگان از بهكاربردن آن داشته اند و دارند، متناسب با مقتضيات زمان و شرايط هر عصر متفاوت بودهاست.
دموکراسی چون بسیاری دیگر از مفاهیم، تعریفی پیچیده دارد، بنابراین، تعریف هر کس ازدموکراسی می تواند نوع نگرش او را آشکار سازد؛ «لیپست »در مورد دموکراسی معتقد است: «تعریف مفهوم پیچیده ای چون دموکراسی ناگزیر مبنایی فرهنگی دارد؛ بدیهی است که نگرشیک طرفدار اتحادیه کارگری در اروپای مرکزی با نگرش یک دهقان اهل جنوب صحرایآفریقا، که درآمدی بخور و نمیر دارد، فرق می کند. این تعاریف به تاریخ هم وابستهاند؛ مثلاً، شهروندان کشورهایی که پس از 1945 از دل استعمار برآمده اند تصور وشناختی از دموکراسی دارند که با تصور و شناخت شهروندان کشورهای قدیمی فرق می کند وتعریف هر شخص از دموکراسی از عوامل متعدد دیگری نیز تأثیر می پذیرد«.
دموكراسي از واژه يوناني دموس ( يعني خلق ، مردم) و كراتوس ( يعني حاكميت، قدرت) مشتق است. دموكراسي يكي از انواع حاكميت بوده و وجه مشخص آن اعلام رسمي اصل تبعيت اقليت از اكثريت و به رسميت شناختن آزادي و حقوق مساوي افراد و شهروندان است
دموکراسی از زمانی که پریکلس ، آن را«حكومت مردم» تعريف كرد، تا امروز كه در مجامع مختلف نظريه پردازي غرب به ويژه امريكا،تحكيم و گسترش آن كار اساسی و تخصصي دولت معرفي مي شود، تحولات زيادي داشتهاست.

دموکراسی را نمیتوان جدا از شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگی بررسی کرد،باید وضع واقعی و عملی جامعه را در نظر داشت. در واقع هر دموکراسی به مثابه شکلی از سازمان سیاسی اجتماع، در تحلیل آخرین به شیوه تولید معینی خدمت می کند و توسط آن تعیین میشود.
مضمون و شكل دموكراسي در طول تاريخ تكامل حاصل كرده و همواره و كاملا وابسته به فرماسيون اجتماعي ـ اقتصادي مربوطه بوده است.

پس دموکراسی چیسـت ؟
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gif آیا دموکراسی حکومت مردم است؟
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifیا دموکراسی حکومت نمایندکان مرد م است؟
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifیا دموکراسی قضاوت مردم است؟
«کارل پاپر» فيلسوف معاصر ميگويد دموکراسي هرگزحکومت مردم نبوده، و نه ميتواند باشد، و نه بايستي که باشد. اين خطرناک است به مردم و به ويژه به کودکان بياموزيم که دموکراسي به معني حکومت مردم است، يعني حکومت عموم، که حقيقت ندارد، و وقتي فرد از واقعیت مساله آگاه شود، احساس میکند فریب خورده است، و اين احساس ميتواند حتي به تروريسم بيانجامد. (1)
ولی من با قسمت اخیر عقیده آقای «کارل پاپر» فیلسوف معاصر هم عقیده نیستم . اگر قرار باشد که درک واقعیت ها در مراحل بعدی زندگی ، انسانها را سرشکسته ساخته و بطرف تروریزم سوق دهد. پس نفوس تروریست ها از غیر تروریست ها زیاد تر خواهد بود. زیرا خود ما،جهان پیرامون ما خلاصه زمان و مکان ، شرایط و امکانات و واقعیت ها همه و همه د رحال تغییر و دگرکونی هستند .انسان متکامل به کسی میشود گفت که همواره در مسیر تغییر و تکامل ، دگر شدن و نوشدن در حرکت باشد.این دقیق است که دموکراسي هرگزحکومت مردم نبوده، و نه ميتواند باشد، و نه بايستي که باشد. زیرا مردم یک مفهوم عام است .اگر دموکراسی حکومت مردم است، آیا در حدود یک ملیارد هندوستانی در هندوستان بر اریکه قدرت هستند؟ واین یک ملیارد بر کدام حد اقل یک ملیارد دیگر حکومت میکنند؟ و آیا مردمی که حکومت راانتخاب ميکنند قادر به انجام تصميم گيري درباره مسائل بغرنج نظير سياست اتمي يا طرح دراز مدت فضائي ویا ایجاد شبکه های گسترده وپر خرچ استخباراتی و امثالهم هستند؟ بصورت قطع خیر. پس دموکراسی حکومت مردم نبوده بلکه حکومت نماینده گان بخشی مردم میباشد. آنهم نه حکومت نماینده گان همه ای مردم ، زیرا کاندیدانی که به نماینده گی از برخی مردم جامعه با اجندای خاصی وارد کار زار شده بودند و نتوانسته اند در انتخابات برنده شوند ؛ در حکومت حضور ندارند. بنابران نماینده گان عده ای از مردم در حکومت اشتراک ندارند .
در واقع دموکراسی یعنی حکومت قانون و اجتناب از استبداد، اما حکومت قانون بدون نهادهاي قضاوت مردم دموکراسي نيست.بطور مثال با وجودآنکه هيتلر با رأي دموکراتيک اکثريت بقدرت رسيد، اما از لحظه اي که مهمترين نهاد قضاوت مردم در آلمان، يعني رايشتاگ را بست، به دموکراسي آلمان پايان داد.
مردم معمولآ نتائج بغرنج ترين سياست ها را پس از مدتي مي بينند، و در سيستمي که نهادهاي قضاوت مردم قدرت دارد، در انتخاب بعدي، آن سياست ها ومسولين آنان، ميتوانند دوباره انتخاب ويا رد شوند.
در واقع قضاوت مردم در هر سه عرصه مقننه، مجريه، و قضائيه، معنا وحقیقت دموکراسي است، که از انتخابات نمايندگان مجلس و رئيس جمهور گرفته تا انتخاب قضات و شرکت در هيئت هاي انتخابات و قضاوت را شامل ميشود. قضاوت مداوم مردم در سطوح مختلف است که ستون اصلي همه دموکراسي هاي مدرن بوده است، و قانون اساسي دموکراتيک بايستي اساسات وجزئيات آزادي نهادهاي قضاوت مردم را معیين ،نهادینه و پشتيباني کند.
با وجوداین همه اختلاف در ارایه تعریف، می توانیم ویژگی های اصلی و ممیز نظام هایدموکراتیک را از نظام های غیر دموکراتیک بازشناسیم، در این رابطه سه ویژگیرا میتوان مشخص کرد:

1.رقابت آزادبرسراحراز سمتها، مقامها ویا کرسی های انتخابی(پارلمان و شورا ها از جمله شورای محل و....)

2.برگذاری انتخابات منصفانه، بدون استفاده از زور یا اجبار و بی آنکه هیچگروهی در جامعه حذف یا محروم شود؛ که در دوره های مشخص، برای تصدیسمتها یا مقامها، برگزار می شود.
3.موجودیت آزادی هایمدنی و سیاسی تا صحت و انسجام مشارکت و رقابت سیاسی تضمین شود

در چند دهه اخير در غرب در فراسوی دموکراسی پارلمانی، دموکراسی مشارکتی رشد کرده است. يکی از برجسته اين تحولات اينيشتيوبالوت ballotinitiatives است، به اين معتا که با جمع آوری تعداد معينی امضا ميتوان مثلا قانون جديدی را به رای گذاشت. در نتيجه غير از روش پارلمانی، این طریق دومی برای قانون گذاری برای یک ایالت یا یک کشور است. رشد کامپيوتر و اينترنت امکان توسعه دموکراسی مشارکتی را با شتاب زيادی افزايش ميدهد. ، فدراليسم ساختار ديگری است که در شرایط مناسب، به رشد کنترل و توازن قوا و در نتيجه به گسترش دموکراسی در کشور ياری خواهد رساند.







 
آخرین ویرایش:

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
دموکراسی فلسفه یا ایدیالوژی است و یا یک امر سیاسی ؟
1)دموكراسي به مثابهفلسفه يا ايدیولوژي:
دموكراسي به مثابهفلسفه يا ايدیولوژي حامل آموزه هايليبراليسم است كه به آن دموكراسي حداكثري نيز مي گويند و بر سه اصل استوار است:
http://www.www.www.iran-eng.ir/new_pa73.gif
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifهومانیسیم یا فرد گرایی
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifآزادی
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifبرابری
بربنیاد اين فلسفه سياسي جديد،اصل و غايت همه هستي، انسان است و آنچه اصالت دارد اراده انسان است و فقط با عقل و علم ،سعادت انسان تأمين مي شود.
کارل ریموند پویر معتقد است ، انسان نقاد و آزاد از هرگونه قيد آسماني در حيات؛ انساني كه براي اداره زندگيجمعي، جز فردگرايي و سود انگاري مصلحت ديگري را نمی نگرد و به منابع مشروعيتفراانساني بي اعتناست،موضوع بحث دموکراسی است. نهادهاي اجتماعي نيز تنها در خدمت به فرد معنا مي يابند. از اين منظر انسان در همهفعاليت هاي خويش، چه به او مربوط باشد و چه نباشد، هميشه بايد به عنوان غايت در نظرگرفته شود. از همين روي به نظر كانت، پدر مدرنيته، همه اشياء داراي قيمت هستند واين تنها انسان است كه داراي حرمت و منزلت است. كانت در اين باره مي گويد: «چنانرفتار كن كه بشريت را، چه در شخص خود و چه در هركس ديگر، همواره به مثابه غايتي بهشمار آوري و نه هرگز فقط به مثابه وسيله اي».(2)
كارل ريموند پوپر نيز با اشارهبه همين جمله كانت چنين نتيجه گيري كرده كه اصالت فرد، توأم با ديگرخواهي، به صورتشالوده تمدن غرب در آمد و هسته مركزي تمام نظرات اخلاقي برآمده از تمدن غرب شد.(3)ديگرخواهي در اين جا ناظر به تنها قيد مكتب اصالت فرد است كه تصريح مي كند فقطمزاحم حقوق ديگران مباش. نكته مهم اين كه فرديت دموكراتيك، فرديتي خود محور نيست.
يكي ديگر از اصول اساسي دموكراسيِ به مثابه فلسفه، اصل «برابري» است. برابري دراصل به اين معني است كه همه انسان ها، به حكم انسانيت خود، برابرند وبر يكديگر برتري ندارند.ولی از لحاظ سياسي، اصالت برابري به اين معني است كه شهرونداندر نزد قانون و از لحاظ حقوق و آزادي ها با هم برابرند. در دموكراسي، شهروندان دستكم بايد از لحاظ حقوقي با هم برابر باشند. برابري در دموكراسي، برابري در فرصت هاستنه لزوماً در دستاوردها. كساني كه به طور برابر تحت حمايت قانون باشند مي توانند ازفرصت هايي كه نظام اجتماعي و سياسي فراهم مي آورد بهره گيرند و به مشاركت و رقابتدر زندگي سياسي بپردازند. به عبارت ديگر برابري، مستلزم عدم تبعيض بين افراد از هرنوع، به ويژه از لحاظ نژاد، قوميت، جنسيت، مذهب و عقيده سياسي، است.(4)
اصل مهمديگر در دموكراسي، اصل «آزادي» است. آزادي در دموكراسيِ فلسفي همان معنايي را بهذهن متبلور مي سازد كه ليبراليسم منادي آن است؛ يعني آزادي انسان از تقدیس و مقدسات. نتيجه آن كه هومانيسم و فردگرايي، برابري و آزادي سه ضلع مثلثدموكراسي به مثابه فلسفه يا ايدئولوژي است.(5)
2)دموكرسي به مثابه امريسياسي

دموكراسي به مثابه امريسياسي، حامل آموزه هایي است كه بيشتر با معناي مرسوم و جاري از دموكراسيسازگار است. در اين معنا دموكراسي شيوه اي عقلاني، تجربه شده، مفيد و مؤثر در زندگيجمعي است كه مبتني بر اصل «رضايت» و «اكثريت» است و همواره در حوزه رابطه دولت بخصوص حکومت وملت مطرح مي شود. به بیان ديگر رایج ترین منظوراز دموكراسي همان دموكراسي سياسي است كه عمده ترین مباني و اصول آن عبارتند از:
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifآزادي (آزادي بيان،مطبوعات، احزاب و تجمعات)؛
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifانتخابات آزاد؛
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifقانونیت؛
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifتفكيك قواءسه گانه(قانون گذار؛ اجرایی و قضایی)
http://www.www.www.iran-eng.ir/clip_image001.gifمشاركت؛
هرگاه پنچ اصل بالا در حيات سياسي شهروندان یک جامعه عملآ وجود داشته باشد میتوان ازموجودیت دموکراسی در آن جامعه حرف زد .به بیان دیگر جوامع فاقد نهاد های آزاد قضاوت مردم هرگز نمیتوانند سخن از دموکراسی بزنند؛ اگر ادعای هم بکنند دروغی بیش نیست.
برخي از متفكران،دموكراسي را امكان نصب، نقد و عزل مسالمت آميز (بدون خصومت و خون ريزي) حاكمانتعريف كرده اند. اين تعريف، تعريف واضحي است، که در اين تعريف هم پنج عنصر مذكورپوشش یافته است. در اين رويكرد سياسي به دموكراسي، جابه جايي مسالمت آميز قدرت و محدودشدن قدرت به خواست و اراده و مصالح عامه مطرح است، نه تعريف كليشه اي و انتزاعيآبراهام لينكلن كه دموكراسي را «حكومت مردم بر مردم توسط مردم» مي دانست؛ زيرا اينتعريف در تاريخ تنها در يونان باستان و دموكراسي مستقيم آتنی معنا داشت و باجغرافياي سياسي امروزي سازگار نيست و امكان تحقق آن وجود ندارد . امروز هرگاه ازدموكراسي سخن مي گوييم، آموزه هاي زيادي خودنمايي مي كند؛ آموزه هايي از قبيل: قدرتمحدود و مقيد حاكمان، میعادی بودن قدرت مداری، انتخابات آزاد، آزادي هاي اجتماعي، تفكيك قوا وتامین استقلالیت قوه قضائيه ، قانون مداري .(6)
 
آخرین ویرایش:

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنونم سارا جان.فقط کاش فونتشو درشت تر میکردی واسه امثال من که ضعف چشمی دارن.
بازم ممنون از مطلب خوب و مفیدت
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنونم سارا جان.فقط کاش فونتشو درشت تر میکردی واسه امثال من که ضعف چشمی دارن.
بازم ممنون از مطلب خوب و مفیدت
زهرا جونم واسه گل روی شما فونتشو درشت تر کردم
خوبه عزیز
م؟
:heart:
 

mrha

عضو جدید
من يه جا ديدم فك كنم ارسطو گفته بود... كه از دموكراسي بهتر هم هست...:surprised:
دقيقش يادم نيست.. ولي فك كنم يه طبقه اليت جامعه كه نخبگانن مثل روم باستان.. حكومت رو دستشون دارن..
منظورم اينه كه نميشه با همين لفظ ساده حكومت مردم بر مردم... بهترين جامعه رو داشت..
اگه مردم يكي مثل احمدي نژاد رو انتخاب كردن چي؟؟
به هر حال نظريه بهتر از دموكراسي هم هست واسه اطلاع دوستان گفتم...!
تحقيق كنن;)
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
من يه جا ديدم فك كنم ارسطو گفته بود... كه از دموكراسي بهتر هم هست...:surprised:
دقيقش يادم نيست.. ولي فك كنم يه طبقه اليت جامعه كه نخبگانن مثل روم باستان.. حكومت رو دستشون دارن..
منظورم اينه كه نميشه با همين لفظ ساده حكومت مردم بر مردم... بهترين جامعه رو داشت..
اگه مردم يكي مثل احمدي نژاد رو انتخاب كردن چي؟؟
به هر حال نظريه بهتر از دموكراسي هم هست واسه اطلاع دوستان گفتم...!
تحقيق كنن;)


اقسام حکومتها و بهترین شکل حکومت از نظر ارسطو
ارسطو سه نوع حکومت را خوب می داند
1- حکومت سلطنتی ( مانرشی) که چون فاسد و منحرف شود بحکومت ستگری ( تیرانی ) تنزل می یابد.
2- حکومت اشرافی( اریستو کراسی ) که چون فاسد شود به حکومت الیگارشی ( حکومت ثروتمندان ) تنزل می یابد.

3- حکومت پولیتی ( حکومت طبقه متوسط و ملی ) که چون فاسد شود به حکومت دموکراسی ( حکومت طبقه پست و فقیر) تنزل می کند

بدین طریق ارسطو حکومت دموکراسی را نوع تنزل یافته ( دژنره) حکومت پولنتی می داند ولی بحکومت مرکب که ترکیبی ازمانرشی و داریستو کراسی و پولیتی نیز معتقد است

منبع :
کتاب مکتبهای سیاسی
تالیف دکتر بهالدین پازارگاد
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سارا جان پست های سیاسی رو پاک کنم یا تاپیک رو بفرستم تالار اخبار؟
 

mrha

عضو جدید
اقسام حکومتها و بهترین شکل حکومت از نظر ارسطو
ارسطو سه نوع حکومت را خوب می داند
1- حکومت سلطنتی ( مانرشی) که چون فاسد و منحرف شود بحکومت ستگری ( تیرانی ) تنزل می یابد.
2- حکومت اشرافی( اریستو کراسی ) که چون فاسد شود به حکومت الیگارشی ( حکومت ثروتمندان ) تنزل می یابد.

3- حکومت پولیتی ( حکومت طبقه متوسط و ملی ) که چون فاسد شود به حکومت دموکراسی ( حکومت طبقه پست و فقیر) تنزل می کند

بدین طریق ارسطو حکومت دموکراسی را نوع تنزل یافته ( دژنره) حکومت پولنتی می داند ولی بحکومت مرکب که ترکیبی ازمانرشی و داریستو کراسی و پولیتی نیز معتقد است

منبع :
کتاب مکتبهای سیاسی
تالیف دکتر بهالدین پازارگاد

حكومت طبقه اليت پس نبود...؟ شايدم يكي ديگه گفته بود... ولي به نظرم اون نوع حكومت از همه بهتله... حالا بايد روش فكر شه!;):)
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
سارا جان پست های سیاسی رو پاک کنم یا تاپیک رو بفرستم تالار اخبار؟

هیچ کدوم آرام جون
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس پست ها رو پاک کنم بفرستم تالار اخبار؟:D

هر جور راحتی آرام جون من رو حرف بزرگتر حرف نمی زنم اصلا از بیخ بکنش بندازش سطل آشغال :surprised:
راسی آرام جون ابهت آواتارت منو کشته خیلی جذبه داره:cool:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
تو تاپيكاي منو منتقل ميكني به تالار اخبار..؟؟:surprised:
با اجازه ی بزرگترا بــــــــــــــــــــــــله:whistle:
هر جور راحتی آرام جون من رو حرف بزرگتر حرف نمی زنم اصلا از بیخ بکنش بندازش سطل آشغال :surprised:
راسی آرام جون ابهت آواتارت منو کشته خیلی جذبه داره:cool:

نه اتفاقا تاپیک بسیار خوبیه ساراجان..منتها من تمام تاپیک های سیاسی رو میفرستم تالار اخبار..چون اگه نفرستم در حق بقیه ی بچه ها که تاپیکشون رو فرستادم احجاف میشه.. راستش نمیدونم چرا همه حساسن که تاپیکشون منتقل نشه..اونجا هم تالار خداست ها:D خلاصه اگه میخوای اینجا بمونه لطف کن اجازه پست های سیاسی رو پاک کنم چون ممکنه بقیه هم بیان و بحث بشه و خلاصه شلوغ پلوغ بشه..ولی اگه نمیخوای حذف بشن همونجا تاپیکت رو دنبال کن..گفتم نظر خودت رو بپرسم

بعدش هم ساراجان بزرگتر چیه خواهر..مگه من چند سالمه:whistle::whistle: من همه بهم میگن 13 ساله بهت میاد:w25:
 

mrha

عضو جدید
با اجازه ی بزرگترا بــــــــــــــــــــــــله:whistle:

نه اتفاقا تاپیک بسیار خوبیه ساراجان..منتها من تمام تاپیک های سیاسی رو میفرستم تالار اخبار..چون اگه نفرستم در حق بقیه ی بچه ها که تاپیکشون رو فرستادم احجاف میشه.. راستش نمیدونم چرا همه حساسن که تاپیکشون منتقل نشه..اونجا هم تالار خداست ها:D خلاصه اگه میخوای اینجا بمونه لطف کن اجازه پست های سیاسی رو پاک کنم چون ممکنه بقیه هم بیان و بحث بشه و خلاصه شلوغ پلوغ بشه..ولی اگه نمیخوای حذف بشن همونجا تاپیکت رو دنبال کن..گفتم نظر خودت رو بپرسم

بعدش هم ساراجان بزرگتر چیه خواهر..مگه من چند سالمه:whistle::whistle: من همه بهم میگن 13 ساله بهت میاد:w25:

شما بزودي بركنار ميشي..! من نوستراداموسم:surprised:
تا حالا نديده بوديم پستي از تو تاپيكا پاك بشه...! كه به بركت شما ديديم...
منتظر كودتا باش!:)
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
با اجازه ی بزرگترا بــــــــــــــــــــــــله:whistle:

نه اتفاقا تاپیک بسیار خوبیه ساراجان..منتها من تمام تاپیک های سیاسی رو میفرستم تالار اخبار..چون اگه نفرستم در حق بقیه ی بچه ها که تاپیکشون رو فرستادم احجاف میشه.. راستش نمیدونم چرا همه حساسن که تاپیکشون منتقل نشه..اونجا هم تالار خداست ها:D خلاصه اگه میخوای اینجا بمونه لطف کن اجازه پست های سیاسی رو پاک کنم چون ممکنه بقیه هم بیان و بحث بشه و خلاصه شلوغ پلوغ بشه..ولی اگه نمیخوای حذف بشن همونجا تاپیکت رو دنبال کن..گفتم نظر خودت رو بپرسم

بعدش هم ساراجان بزرگتر چیه خواهر..مگه من چند سالمه:whistle::whistle: من همه بهم میگن 13 ساله بهت میاد:w25:

خب باشه گردن من در مقابل حرف منطقی مثل گردن کرگدنه :surprised:
پس بی زحمت پستای سیاسی رو پاک کن خود مقاله بزار بمونه
البت بازم هر طور مصلحت بدونی

در مورد اون موضوعم باید بگم اون که بله سن ما خانوما خیلی زور بزنیم بالاتر از 14 نمیره:surprised:
اما جذبه آواتارت خیلیه یه جورایی آدمو میخکوب می کنه منو یادت ناظم دوران ابتدایی مون می اندازه:redface::cry:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
شما بزودي بركنار ميشي..! من نوستراداموسم:surprised:
تا حالا نديده بوديم پستي از تو تاپيكا پاك بشه...! كه به بركت شما ديديم...
منتظر كودتا باش!:)
:w15::w15: تا حالا ندیده بودی؟؟جدا؟؟چند وقت عضوی شما؟
:) منتظرم نوستراداموس جان!
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
خب باشه گردن من در مقابل حرف منطقی مثل گردن کرگدنه :surprised:
پس بی زحمت پستای سیاسی رو پاک کن خود مقاله بزار بمونه
البت بازم هر طور مصلحت بدونی

در مورد اون موضوعم باید بگم اون که بله سن ما خانوما خیلی زور بزنیم بالاتر از 14 نمیره:surprised:
اما جذبه آواتارت خیلیه یه جورایی آدمو میخکوب می کنه منو یادت ناظم دوران ابتدایی مون می اندازه:redface::cry:
اوکی.ممنون.پس همون دو سه تا پست رو پاک میکنم
بابا آواتارم رو همه میگن کلی مهربونه که:D آرامش بخشه:D
 
بالا