برای چی دارید زندگی میکنی؟

نازی معمار

عضو جدید
نی نی آیندم .........

یه سوال: اگه همین نینی آیندتون وقتی بزرگ شد ازتون بپرسه که هدف زندگیتون چی هست؟ بهش میگید هدفم تو بودی؟!
اگه اینطوری باشه پس اون هم باید هدفش نینی آینده اش باشه و الی آخر.
اصلا برای چی بچه دار میشید...که بهش چی رو بفهمونید...بهش میگید به دنیا آوردینش که چی کار کنه؟ که اون هم یه نی نی دیگه بیاره؟!
نتیجه اش چی میشه...میشه تراکم جمعیت...که همشون هدفشون اینه که نینی آینده داشته باشن.!!!
 

نازی معمار

عضو جدید
اولا ماها زندگي نمي کنيم زندکي ماها رو مي کنه
دوما همين بي هدفي که دوستمون گفت يه هدفه
خود منم زندگي مي کنم واسه خاطر ديگرون چون اونا منو مي خوان از بودن من لذت مي برن ماها زندگي مي کنيم واسه عزيزانمون اين هدف من واسه زندکيه
یعنی شما درس میخونیکه دیگران از با تو بودن لذت ببرن؟!
کار میکنی که دیگران از با تو بودن لذت ببرن؟ و...یعنی پایه زندگی تو لذت بردن دیگران از تو هست؟! یعنی اگه یه روزی دیگران از تو لذت نبرن...تو دیگه زندگی نمیکنی؟! یا بهتر بگم...خدایی نکرده خودکشی میکنی؟!:surprised:
 

نازی معمار

عضو جدید
بچه نگاه نگن زشته..


من خیلی هدف دارم ولی اونی که مهمه اخریشه اینه که به همه هدفام قبل از مرگم برسم..:razz:
نه ولی جدی میگم.. میخوام ارزو به دل نمیرم..:cry:
میشهچند تا از اون هدفای بزرگت رو بگی که میخوای قبل از مردن بهشون برسی؟
ممنون میشم
 

نازی معمار

عضو جدید
من اهداف خیلی والایی دارم که بسکه والا هستن درست نمیبینمشون:smile:
هدف کیلویی چنده جان من:
ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز----- از روی حقیقتیم،نه از روی مجاز
یک چند در این دیار بازی کردیم ------رفتیم به صندوق عدم یک یک باز

با این بیتی که نوشتی فکر میکنم که به آخرت و ...اعتقادی نداری.
یعنی منظورت اینه که آفرینش انسان بی هدفه؟ از عدم اومدیم ...توی این دنیا بازی کردیم و در آخر...به عدم و نیستی میپیوندیم؟
به نظر من کسی اگیر همچین بینشی داشته باشه...دیگه زندگی براش معنایی نخواهد داشت...اگه آخرش پوچی هست...پس چرا اینقدر خودمونو به زحمت بندازیم؟ ها؟
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
هدف...واژه ي دهن پر كن و قشنگيه ولي يه سوال كي گفته همه بايد تو زندگيشون هدف داشته باشن...ما كه با جبر به دنيا اومديم با جبر هم از دنيا ميريم اين وسط قراره چه اتفاقي بيفته؟!...يه سوال ديگه:هدف خدا از خلقت ما چي بوده؟تا حالا كسي ازش پرسيده؟شايد بي هدف خلق شديم!
تهش اينه:نازي جون بي خيال عزيز فكر نان باش كه خربزه آبه!
 

نازی معمار

عضو جدید
تو چقدر شکاکی
کی گفتم هر لذتی
خروار خروار لذت حلال آخ که چه حالی میده . . .
:w34:
چرا هدفتون رو محدود میکنید؟ اگه این والاترین هدف زندگیتونه و به خاطرش دارید زندگی میکنید...پس دلیلی برای محدود کردن وجود نداره...چه چیزی میتونه اینقدر بزرگ باشه که مانع رسیدن به اوج لذت ها بشه...ها؟
پس شما معتقدید که انسان آفریده شده که از زندگی لذت ببره...درسته؟
 

نازی معمار

عضو جدید
هدفت از این کار چیه؟

هدفت از این کار چیه؟

من دوست دارم رو یکی از سکوهای دریای شمال کار کنم. این بزرگترینشه. به خاطر همین دوست دارم صد سال آینده رو اونجا باشم.

البته اگر شد اواخر عمر یه چرخی دور زمین هم بزنم. تا اون موقع فک کنم خطی های خاوران - مدار زمین هم اومده باشن! :smile:

فرض کن که این کار رو کردی...بعدش چی؟
اصلا برای چی میخوای کارکنی که حالا توی بیابون باشه یا توی شهر یا به قول خودت روی یکی از سکوهای دریای شمال...هدفت از این کار چیه؟ حالا هر جا که میخواد باشه
 

نازی معمار

عضو جدید
هدف...واژه ي دهن پر كن و قشنگيه ولي يه سوال كي گفته همه بايد تو زندگيشون هدف داشته باشن...ما كه با جبر به دنيا اومديم با جبر هم از دنيا ميريم اين وسط قراره چه اتفاقي بيفته؟!...يه سوال ديگه:هدف خدا از خلقت ما چي بوده؟تا حالا كسي ازش پرسيده؟شايد بي هدف خلق شديم!
تهش اينه:نازي جون بي خيال عزيز فكر نان باش كه خربزه آبه!
اینطور که شما داری میگی من متوجه شدم که شما خداوند رو ناقص فرض کردی...یعنی خداوند کاری رو انجام داده که بیهوده است...که هدفی نداره...
شاید با جبر به دنیا اومدی اما الان اختیار داری و میتونی انتخاب کنی...
طوری حرف میزنی که انگار هیچ اهمیتی نداره که سرانجام کارت چی میشه...
به قول خودت این وسط قراره چه اتفاقی بیافته؟...اینو همون هدفه تعیین میکنه.
مساله اینه که اصلا برای چی دنبال نون باشم؟ که حالا خربزه آب هست یا نیست...
همین ول کردن خربزه و دنبال نون بودن...خودش هدف میخواد...انگیزه میخواد...درسته؟
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینطور که شما داری میگی من متوجه شدم که شما خداوند رو ناقص فرض کردی...یعنی خداوند کاری رو انجام داده که بیهوده است...که هدفی نداره...
شاید با جبر به دنیا اومدی اما الان اختیار داری و میتونی انتخاب کنی...
طوری حرف میزنی که انگار هیچ اهمیتی نداره که سرانجام کارت چی میشه...
به قول خودت این وسط قراره چه اتفاقی بیافته؟...اینو همون هدفه تعیین میکنه.
مساله اینه که اصلا برای چی دنبال نون باشم؟ که حالا خربزه آب هست یا نیست...
همین ول کردن خربزه و دنبال نون بودن...خودش هدف میخواد...انگیزه میخواد...درسته؟
نعوذبالله! ما غلط مي كنيم از اين فرضا بكنيم!
من كه خود راضي به اين خلقت نبودم زور بود خلقت من از ازل يك وصله ي ناجور بود...
ببين عزيزم من يه ايرانيم و الان توي ايران زندگي ميكنم هرجا هم برم ابراني بودنم مثل يه داغ روي پيشونيمه...اطرافم پره از جوونايي كه هر روز به هر دليل كشته مي شن و مي ميرن...پره از ادمايي كه هنوز نفهميدن زندگي يعني چي پر پر ميشن...شهر من پره از دختر بچه هاي 14 ،15 ساله كه با هزار اميد و ارزو عروس ميشن...18 سال نشده يه مادرن و توي25 سالگي يه بيوه...جونايي كه دبيرستانشون تموم نشده براي كار ميرن جنوب وقتي بر مي گردن فقط پوست مونده و استخون به اضافه ي اينكه معتاد شدن...دنياي من اينه... داداشم فقط بيست و دو سالشه اما موهاي سرش سفيد شده...عين پيرمردا...خودش ميگه كم مونده زير فشار اين همه كار خورد بشم...فكر ابروشه...فكر ابروي من...فكر اين كه وقتي ميام دانشگاه سرمو بالا بگيرم...
حق داري روي صندلي كامپيوترت بشيني،پا روي پا بندازي و در حاليكه داري قهوه نوش جان مي كني منو به خاطر دلگير بودن از خدا و نداشتن هدف مسخره كني...اما من فكر گلاييم كه زير بارون زودتر پر پر ميشن فكر عروسكاييم كه خدا به بازيشون گرفته...فكر تنهايي و غربت مادري هستم كه هر پنج شنبه براي پسرش گل مي بره...فكر نگراني مادري هستم كه هر روز به پنجره زل مي زنه نكنه برف بياد و شوهرش كاري پيدا نكنه...فكر دختركيم كه حسرت غذاي گرم كابوس شبهاشه...
نمي دونم چرا دارم اينا رو به تو مي گم ولي...
هدف چيز خوبيه سعي كن هميشه هدفمند باشي تهش اينه كه واقعا به نون مي رسي!وقتي رسيدي گنجشكارو از ياد نبر...
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس هدفی نداری...میشه بگی پس چرا داری زندگی میکنی...چرا غذا میخوری؟ چرا درس میخونی؟ چرا کار میکنی...چرا؟
برای هیچ و پوچ...؟
منو دعوا نکن شوخی کردم:cry:
بزرگترین هدفم اینه خودمو بشناسم بفهمم کیم برای چی خلق شدم و .........
 

نازی معمار

عضو جدید
نعوذبالله! ما غلط مي كنيم از اين فرضا بكنيم!
من كه خود راضي به اين خلقت نبودم زور بود خلقت من از ازل يك وصله ي ناجور بود...
ببين عزيزم من يه ايرانيم و الان توي ايران زندگي ميكنم هرجا هم برم ابراني بودنم مثل يه داغ روي پيشونيمه...اطرافم پره از جوونايي كه هر روز به هر دليل كشته مي شن و مي ميرن...پره از ادمايي كه هنوز نفهميدن زندگي يعني چي پر پر ميشن...شهر من پره از دختر بچه هاي 14 ،15 ساله كه با هزار اميد و ارزو عروس ميشن...18 سال نشده يه مادرن و توي25 سالگي يه بيوه...جونايي كه دبيرستانشون تموم نشده براي كار ميرن جنوب وقتي بر مي گردن فقط پوست مونده و استخون به اضافه ي اينكه معتاد شدن...دنياي من اينه... داداشم فقط بيست و دو سالشه اما موهاي سرش سفيد شده...عين پيرمردا...خودش ميگه كم مونده زير فشار اين همه كار خورد بشم...فكر ابروشه...فكر ابروي من...فكر اين كه وقتي ميام دانشگاه سرمو بالا بگيرم...
حق داري روي صندلي كامپيوترت بشيني،پا روي پا بندازي و در حاليكه داري قهوه نوش جان مي كني منو به خاطر دلگير بودن از خدا و نداشتن هدف مسخره كني...اما من فكر گلاييم كه زير بارون زودتر پر پر ميشن فكر عروسكاييم كه خدا به بازيشون گرفته...فكر تنهايي و غربت مادري هستم كه هر پنج شنبه براي پسرش گل مي بره...فكر نگراني مادري هستم كه هر روز به پنجره زل مي زنه نكنه برف بياد و شوهرش كاري پيدا نكنه...فكر دختركيم كه حسرت غذاي گرم كابوس شبهاشه...
نمي دونم چرا دارم اينا رو به تو مي گم ولي...
هدف چيز خوبيه سعي كن هميشه هدفمند باشي تهش اينه كه واقعا به نون مي رسي!وقتي رسيدي گنجشكارو از ياد نبر...

شاید روی صندلیم بشینم و قهوه بخورم اما هیچ وقت به خودم این اجازه رو نمیدم که آدمی رو مسخره کنم...اگه حرفی زدم که باعث شده چنین برداشتی کنید، معذرت میخوام.
آره همه ی اینایی که میگی هست...همه ی این مشکلات و این فشار ها هست...تو به همه ی این آدمایی که میگی، فکر میکنی، اما میخوای چه کار کنی...خود تو به کجا میخوای برسی؟
اگه از خدا شاکی هستی یعنی به عادل بودن خداوند ایمان نداری...به اینکه اگه دردی هم بده از روی حکمته، بیهوده نیست و هدف داره.
هدف تو از زندگی بین این آدما چیه...بالاخره میخوای چه کار کنی؟
 

نازی معمار

عضو جدید
منو دعوا نکن شوخی کردم:cry:
بزرگترین هدفم اینه خودمو بشناسم بفهمم کیم برای چی خلق شدم و .........

یعنی وقتی بفهمی کی هستی و برای چی خلق شدی دیگه دلیلی برای زندگی نداری...؟
بعد از اینکه فهمیدی برای چی خلق شدی...چی؟
فکر نمیکنی همون چیزی که براش خلق شدی بزرگترین هدف زندگی باید باشه؟
اصلا تا حالا بهش فکر کردی؟
 

nilgoon13

عضو جدید
راستش می دونی..سوال سختیه....اگه همه بخوان بهش فکر ککنند به صورت عمیق هیچ کس جوابی پیدا نمی کنه.... ولی زمان های قدیم پیامبر می گفت زندگی می کنیم تا اون دنیا جاهامون مشخص بشه...........
 

mohmp

اخراجی موقت
فرض کن که این کار رو کردی...بعدش چی؟
اصلا برای چی میخوای کارکنی که حالا توی بیابون باشه یا توی شهر یا به قول خودت روی یکی از سکوهای دریای شمال...هدفت از این کار چیه؟ حالا هر جا که میخواد باشه

خانم شما می خواهید همه رو به یک نتیجه خاصی برسونید؟؟ :que:
شما از هر کسی که برنامه خودش یا اون چیزی که در ذهنشه اعلام می کنه، می پرسید چرا ؟؟ :que:

آلمانی ها یه مثل دارن واسه کسانی که زیاد سوال می کنن، وقتی کسی زیاد سوال می پرسه بهش میگن :
کد:
Warum ist die Banane krumm?

یعنی: چرا موز کجه ؟؟
 

نازی معمار

عضو جدید
خانم شما می خواهید همه رو به یک نتیجه خاصی برسونید؟؟ :que:
شما از هر کسی که برنامه خودش یا اون چیزی که در ذهنشه اعلام می کنه، می پرسید چرا ؟؟ :que:

آلمانی ها یه مثل دارن واسه کسانی که زیاد سوال می کنن، وقتی کسی زیاد سوال می پرسه بهش میگن :
کد:
Warum ist die Banane krumm?

یعنی: چرا موز کجه ؟؟
نه متاسفانه هنوز نتیجه خاصی ندارم که بخوام همه رو به اون برسونم...میخوام ببینم دلایل زندگی آدمای دیگه چیه؟
نمیپرسم چرا موز کجه...هر چند اون هم حکمتی داره و بی هدف کج نشده...اما چون در زندگی من تاثیری نداره کاری هم به کارش ندارم
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاید روی صندلیم بشینم و قهوه بخورم اما هیچ وقت به خودم این اجازه رو نمیدم که آدمی رو مسخره کنم...اگه حرفی زدم که باعث شده چنین برداشتی کنید، معذرت میخوام.
آره همه ی اینایی که میگی هست...همه ی این مشکلات و این فشار ها هست...تو به همه ی این آدمایی که میگی، فکر میکنی، اما میخوای چه کار کنی...خود تو به کجا میخوای برسی؟
اگه از خدا شاکی هستی یعنی به عادل بودن خداوند ایمان نداری...به اینکه اگه دردی هم بده از روی حکمته، بیهوده نیست و هدف داره.
هدف تو از زندگی بین این آدما چیه...بالاخره میخوای چه کار کنی؟
اگه بتونم يه ذره فقط يه ذره باهاشون همدردي كنم دردشون رو بفهمم و دركشون كنم حس مي كنم به هدفم رسيدم...
يه روز بچه تر كه بودم مي خواستم معروف ترين ادم دنيا بشم...بزرگتر كه شدم مي خواستم يه كارخونه ي بزرگ داشته باشم...كنكوري كه شدم هدفم شد مكانيك...فقط مكانيك...دو سال پشت كنكور موندم كه مكانيك بخونم و به هدفم هم رسيدم...اما وقتي رسيدم ديگه خوشحال نبودم به روزاي از دست رفته فكر مي كردم به جوونيم به لحظاتي كه ديگه بر نمي گشتند به ناراحتي هايي كه كشيده بودم و به سوال دوستم كه ازم پرسيد:ارزشش رو داشت؟و من به خودم گفتم نه...كاش انرژيم رو روي چيز ديگه اي گذاشته بودم اما چه چيزي؟...دانشجو كه شدم فهميدم همه ي اينها الكيه...آدم پروفسور حسابي هم كه باشه تهش ايرانيه و متهم به گناه نكرده...بزرگ شدم قد كشيدم عقلم رشد كرد اما نفهميدم زندگي همون خاله بازي دوران بچگيمونه...نفهميدم هدف يعني پدرم دستش رو روي سرم بكشه و بگه من كه ازت راضي هستم خدا هم ازت راضي باشه.
اره دوست عزيز هدف من اينه:لبخند رو مهمون لبهاي ترك خورده ي مادري كنم كه همه ي اميدش بچه هاشه...
چون معني هدف رو درك كردم و بهش رسيدم و فهميدم ارزشش رو نداشت ...

من كي هستم كه خداي نكرده به عدالت خدا شك كنم فقط گاهي دلم از تبعيض مي گيره...از ...
 

نازی معمار

عضو جدید
راستش می دونی..سوال سختیه....اگه همه بخوان بهش فکر ککنند به صورت عمیق هیچ کس جوابی پیدا نمی کنه.... ولی زمان های قدیم پیامبر می گفت زندگی می کنیم تا اون دنیا جاهامون مشخص بشه...........

من دنبال ایده ال ها نمیگردم...الاخره هرکسی توی زندگیش دنبال یه چیزیه...که به همه ی زندگیش شکل میده... به هر حال شما حداقل 20 سال از عمرتون رو سپری کردید و اگر 80 سال ( به فرض) عمر کنید...یک چهارم از عمرتون گذشته...و سه چهارم دیگه اش مونده...که خیلی هم زیاد نیست.
بالاخره شما از وقتی بالغ شدید و دارید برای خودتون تصمیم میگیرید باید بدونید برای چی دارید زندگی میکنید و نهایتا به چه چیزی میخواید برسید.
توی زندگی چه چیزی از همه برای شما بیشتر ارزش داره که حاضرید از هر چیزی براش بزنید و به اون برسید؟
 

bernabeo

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا هدفتون رو محدود میکنید؟ اگه این والاترین هدف زندگیتونه و به خاطرش دارید زندگی میکنید...پس دلیلی برای محدود کردن وجود نداره...چه چیزی میتونه اینقدر بزرگ باشه که مانع رسیدن به اوج لذت ها بشه...ها؟
پس شما معتقدید که انسان آفریده شده که از زندگی لذت ببره...درسته؟


من افتخار خلقت خدا روی زمینم
تاج پادشاهیه حکومت الهی روی سر منه
من در آغوش بزرگترین قدرت لایزال جهان هستی دارم زندگی می کنم دارم حال می کنم
من در محضر خدای رحمان دارم عاشقانه از زندگیم لذت میبرم
خدا عاشقانه مرا دوست دارد و مرا اشرف مخلوقات خود خوانده
زندگی من موهبتیست از طرف خدای رحمان و نحوه ی زندگی من هدیه ایست به او
مننننننننننن انسانمممممممممم


ای خطوط چهره ات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من

با تو اشعارم پر از تو می شود
مثنوی هایم همه نو می شود

حرفهایم مرده را جان می دهد
واژه هایم بوی باران می دهد
 

nilgoon13

عضو جدید
من افتخار خلقت خدا روی زمینم
تاج پادشاهیه حکومت الهی روی سر منه
من در آغوش بزرگترین قدرت لایزال جهان هستی دارم زندگی می کنم دارم حال می کنم
من در محضر خدای رحمان دارم عاشقانه از زندگیم لذت میبرم
خدا عاشقانه مرا دوست دارد و مرا اشرف مخلوقات خود خوانده
زندگی من موهبتیست از طرف خدای رحمان و نحوه ی زندگی من هدیه ایست به او
مننننننننننن انسانمممممممممم


ای خطوط چهره ات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من

با تو اشعارم پر از تو می شود
مثنوی هایم همه نو می شود

حرفهایم مرده را جان می دهد
واژه هایم بوی باران می دهد
واقعا جالب وقشنگ بود...
 

نازی معمار

عضو جدید
اگه بتونم يه ذره فقط يه ذره باهاشون همدردي كنم دردشون رو بفهمم و دركشون كنم حس مي كنم به هدفم رسيدم...
يه روز بچه تر كه بودم مي خواستم معروف ترين ادم دنيا بشم...بزرگتر كه شدم مي خواستم يه كارخونه ي بزرگ داشته باشم...كنكوري كه شدم هدفم شد مكانيك...فقط مكانيك...دو سال پشت كنكور موندم كه مكانيك بخونم و به هدفم هم رسيدم...اما وقتي رسيدم ديگه خوشحال نبودم به روزاي از دست رفته فكر مي كردم به جوونيم به لحظاتي كه ديگه بر نمي گشتند به ناراحتي هايي كه كشيده بودم و به سوال دوستم كه ازم پرسيد:ارزشش رو داشت؟و من به خودم گفتم نه...كاش انرژيم رو روي چيز ديگه اي گذاشته بودم اما چه چيزي؟...دانشجو كه شدم فهميدم همه ي اينها الكيه...آدم پروفسور حسابي هم كه باشه تهش ايرانيه و متهم به گناه نكرده...بزرگ شدم قد كشيدم عقلم رشد كرد اما نفهميدم زندگي همون خاله بازي دوران بچگيمونه...نفهميدم هدف يعني پدرم دستش رو روي سرم بكشه و بگه من كه ازت راضي هستم خدا هم ازت راضي باشه.
اره دوست عزيز هدف من اينه:لبخند رو مهمون لبهاي ترك خورده ي مادري كنم كه همه ي اميدش بچه هاشه...
چون معني هدف رو درك كردم و بهش رسيدم و فهميدم ارزشش رو نداشت ...

من كي هستم كه خداي نكرده به عدالت خدا شك كنم فقط گاهي دلم از تبعيض مي گيره...از ...
من هم مثل شما تا وقتی که هنوز کدانشجو نشده بودم دلم میخواست یه ریاضیدان بشم...بعدش آرزوداشتم یه نقاش معروف و چیره دست باشم...یه کم که بزرگتر شدم دوست داشتم یه نوازنده ی خیلی خوب باشم...کنکوری که شدم همه ی فکر رو ذکرم رو گذاشتم روی درسم چون هدفم این بود که در دانشگاه شهر خودم و رشته ی مورد علاقه ام قبول بشم. اینجا بود که معنی هدف واقعی رو درک کردم...حتی نوع غذایی مه میخوردم رو بر حسب امتحان هام و برنامه درسیم تنظیم میکردم که مبادا کوچکترین لطمه ای به درسم وارد بشه...تلاش کردم و با توکل به خدا به هدفم رسیدم...وقتی خبر قبولیمو شنیدم از شوق داشتم گریه میکردم...اما وقتی دانشجو شدم دیگه خوشحال نبودم...و مثل شما به این نتیجه رسیدم که همش الکی بود. تنها چیزی که در حال حاضر ممنو خوشحال میکنه اینه که شادی دیگران رو ببینم و لبخند رو رو لبهاشون بشونم...اما این کافی نیست. راضیم نمیکنه...
من شما رو به خاطر مهر و عطوفت و حس انسان دوستیتون، تحسین میکنم...اما...آخرش چی؟
 

نازی معمار

عضو جدید
من افتخار خلقت خدا روی زمینم
تاج پادشاهیه حکومت الهی روی سر منه
من در آغوش بزرگترین قدرت لایزال جهان هستی دارم زندگی می کنم دارم حال می کنم
من در محضر خدای رحمان دارم عاشقانه از زندگیم لذت میبرم
خدا عاشقانه مرا دوست دارد و مرا اشرف مخلوقات خود خوانده
زندگی من موهبتیست از طرف خدای رحمان و نحوه ی زندگی من هدیه ایست به او
مننننننننننن انسانمممممممممم


ای خطوط چهره ات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من

با تو اشعارم پر از تو می شود
مثنوی هایم همه نو می شود

حرفهایم مرده را جان می دهد
واژه هایم بوی باران می دهد
پس شما برای خدا زندگی میکنید؟...درست متوجه شدم؟
پس هدفتون اینه که خدا رو راضی نگه دارید یا...؟
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره زندگی همون خاله بازیه دوران بچگیه .فقط دنیامون بزرگتر می شه .

من برای چی دارم زندگی می کنم ؟؟؟
اینجوری بگم بهتره : من دارم زندگی می کنم برای اینکه همه چیز قشنگه ، چون چشم روی هر چیزی که باز می کنم جاپای زیباییهایی رو میبینم که همشون از یه جا منشا گرفته .
من دارم زندگی می کنم و ازش لذت می برم چون هیچ چیز اینجا محدود نیست ، چون هیچ چیز رو نمی تونی خودت به تنهایی هدایت بکنی ، چون با وجودی که چیزی به اسم اختیار هست اما ، همه چیز از یه جا داره اداره می شه ( نه به معنای جبر )
من دارم زندگی می کنم چون از کوچکترین چیزا دارم لذت می برم ، از اینکه توی اتوبوس یا خیابون ، یه بچه به بقل مامانش رو از پشت می خندونم و توی چهرش فقط زیبایی می بینم .

اینا واسه من شعار نیست ، من واقعا اینجوری زندگی می کنم.

حالا اینجوری هدف معنا پیدا می کنه . حالا دیگه هدفم محدود نیست ، دنیام ، دنیای خاله بازی بچگیام نیست ، هدفم دانشگاه یا ازدواج یا سفر و یا حتی مردن هم نیست .....من می خوام زندگی بکنم ، فقط همین...به همین سادگی ...به همین خوشمزگی
 
آخرین ویرایش:

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی وقتی بفهمی کی هستی و برای چی خلق شدی دیگه دلیلی برای زندگی نداری...؟
بعد از اینکه فهمیدی برای چی خلق شدی...چی؟
فکر نمیکنی همون چیزی که براش خلق شدی بزرگترین هدف زندگی باید باشه؟
اصلا تا حالا بهش فکر کردی؟
من معتقدم خداوند برای ما یه هدف خاصی تعیین کرده من بایدخودمو بشناسم تا بتونم اون هدفو پیدا کنم
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من افتخار خلقت خدا روی زمینم
تاج پادشاهیه حکومت الهی روی سر منه
من در آغوش بزرگترین قدرت لایزال جهان هستی دارم زندگی می کنم دارم حال می کنم
من در محضر خدای رحمان دارم عاشقانه از زندگیم لذت میبرم
خدا عاشقانه مرا دوست دارد و مرا اشرف مخلوقات خود خوانده
زندگی من موهبتیست از طرف خدای رحمان و نحوه ی زندگی من هدیه ایست به او
مننننننننننن انسانمممممممممم


ای خطوط چهره ات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من

با تو اشعارم پر از تو می شود
مثنوی هایم همه نو می شود

حرفهایم مرده را جان می دهد
واژه هایم بوی باران می دهد

احسنت دوست من .:gol:
همه حرف منم همینه .
 

نازی معمار

عضو جدید
ما دانه نخورده طعمه ی دام شدیم

به عشق رفقا زنده هستم

منظور دوستانتون هستن؟
اگه یه وقتی دوستانتون به هر دلیلی نباشن...شما دیگه زندگی نمیکنید؟
یعنی تا آخر عمر میخواید به دوستانتون بپردازید؟
یعنی الان هر کاری که میکنید برای خاطر دوستانتون هست؟ یعنی از هر چیزی برای دوستانتون میزنید تا به اون ها برسید؟
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم مثل شما تا وقتی که هنوز کدانشجو نشده بودم دلم میخواست یه ریاضیدان بشم...بعدش آرزوداشتم یه نقاش معروف و چیره دست باشم...یه کم که بزرگتر شدم دوست داشتم یه نوازنده ی خیلی خوب باشم...کنکوری که شدم همه ی فکر رو ذکرم رو گذاشتم روی درسم چون هدفم این بود که در دانشگاه شهر خودم و رشته ی مورد علاقه ام قبول بشم. اینجا بود که معنی هدف واقعی رو درک کردم...حتی نوع غذایی مه میخوردم رو بر حسب امتحان هام و برنامه درسیم تنظیم میکردم که مبادا کوچکترین لطمه ای به درسم وارد بشه...تلاش کردم و با توکل به خدا به هدفم رسیدم...وقتی خبر قبولیمو شنیدم از شوق داشتم گریه میکردم...اما وقتی دانشجو شدم دیگه خوشحال نبودم...و مثل شما به این نتیجه رسیدم که همش الکی بود. تنها چیزی که در حال حاضر ممنو خوشحال میکنه اینه که شادی دیگران رو ببینم و لبخند رو رو لبهاشون بشونم...اما این کافی نیست. راضیم نمیکنه...
من شما رو به خاطر مهر و عطوفت و حس انسان دوستیتون، تحسین میکنم...اما...آخرش چی؟
اخرش...بهش فكر مي كنم...هميشه...اما...به هيچي نمي رسم...ته جاده كجاست...ي
زندگيم پر شده از حسرت از نا اميدي...از نداشته هاي من كه هميشه داشته ي ديگرانه...پر شده از ارزوهايي كه به پوچي رسيدن...
بي خيال...
هدف من امتحان ميان ترم رياضيمه كه هيچي نخوندم و اينم مثل قبليا خراب مي كنم.
مارو چه به اين حرفا
با اجازه...
 

Similar threads

بالا