خدايا مهربانم کن
تو چشمان مرا با نور خود بگشا
تو لبخند رضايت را عطايم کن
بفهمان زندگي زيباست
خداوندا!تو راه سبز ايمان را نشانم ده
تو نيکي پيشه ام فرما
که راه حق صبورانه بپيمايم
و هرگز من نباشم از زيانکاران
رفيقا!مهربانا!عاشقم فرما
مرا در شط پر مهر گذشتت،شستشويم ده
تو پاکم کن،قرارم ده
کريما!دست هاي گرم و لبخندي،عطايم کن
تو اي نزديک تر از من به من
اينک مرا درياب ،پناهم ده
عزيزا!پاسدار حرم هر لحظه ام فرما
تو ذکرت را عطايم کن
که با يادت دلم آرامشي يابد
حبيبا!قدردان خوبي ام فرما
تو گرداننده دل ها و چشمانم
تو اي تدبير بر هر روز و هر شامم
تو چرخاننده احوال اين دنيا
بگردان حال من را سوي آن حالي که مي داني
تو آرامش عطايم کن
تو اي آموزگار خوبي ها
تو راه مهرورزي را نشانم ده
بگير اين دست تنهاي مرا در دست پر مهرت
طبيبا!اي که نامت مرهم دردم
شفايي مرحمت فرما
تو را مي خوانمت اينک
اجابت کن مرا اي منتهاي رهجويان
تو بر مبناي اين هستي
رضا بودن عطايم کن
که من همراه هر سختي بجويم گوهر زيبا و پنهان گشايش را
خدايا!مزه پاک عطش را بر لبانم تشنه ام بنشان
بنوشان جرعه ايي از آن طهور ناب روحاني
مرا مست مي جام حضورت کن
براي محو تاريکي ،بسوزان جهل من را
شعله ام گردان
مرا در اين سيه سودا ،و در اين سرماي پر سوز سکوت
سايه هاي سرد ،ياري کن
و با تدبير پر مهرت
سحرگاهان سروش سبز سيماي سعادت ساز ساقي هديه ام فرما
خداوندا !
نمي دانم چه تقديري مرا فرموده اي اما
براي مردمان خوب اين وادي عطا فرما
تو چشمان مرا با نور خود بگشا
تو لبخند رضايت را عطايم کن
بفهمان زندگي زيباست
خداوندا!تو راه سبز ايمان را نشانم ده
تو نيکي پيشه ام فرما
که راه حق صبورانه بپيمايم
و هرگز من نباشم از زيانکاران
رفيقا!مهربانا!عاشقم فرما
مرا در شط پر مهر گذشتت،شستشويم ده
تو پاکم کن،قرارم ده
کريما!دست هاي گرم و لبخندي،عطايم کن
تو اي نزديک تر از من به من
اينک مرا درياب ،پناهم ده
عزيزا!پاسدار حرم هر لحظه ام فرما
تو ذکرت را عطايم کن
که با يادت دلم آرامشي يابد
حبيبا!قدردان خوبي ام فرما
تو گرداننده دل ها و چشمانم
تو اي تدبير بر هر روز و هر شامم
تو چرخاننده احوال اين دنيا
بگردان حال من را سوي آن حالي که مي داني
تو آرامش عطايم کن
تو اي آموزگار خوبي ها
تو راه مهرورزي را نشانم ده
بگير اين دست تنهاي مرا در دست پر مهرت
طبيبا!اي که نامت مرهم دردم
شفايي مرحمت فرما
تو را مي خوانمت اينک
اجابت کن مرا اي منتهاي رهجويان
تو بر مبناي اين هستي
رضا بودن عطايم کن
که من همراه هر سختي بجويم گوهر زيبا و پنهان گشايش را
خدايا!مزه پاک عطش را بر لبانم تشنه ام بنشان
بنوشان جرعه ايي از آن طهور ناب روحاني
مرا مست مي جام حضورت کن
براي محو تاريکي ،بسوزان جهل من را
شعله ام گردان
مرا در اين سيه سودا ،و در اين سرماي پر سوز سکوت
سايه هاي سرد ،ياري کن
و با تدبير پر مهرت
سحرگاهان سروش سبز سيماي سعادت ساز ساقي هديه ام فرما
خداوندا !
نمي دانم چه تقديري مرا فرموده اي اما
براي مردمان خوب اين وادي عطا فرما